اگر فرد فیلمبینی هستید و این روزها در سینمای ایران و جهان به خاطر شرایط کرونا تولیدات سینمایی و تلویزیونی کم شده است، بد نیست برخی فیلمها را مرور کنید که هیچگاه دیدن آنها تکراری نخواهد بود و باد دیدن آنها میتوان با فضای زیسته سیاسی و اجتماعی آن دهه آشنا شوید.
خسرو شکیبایی یا همان عمو خسرو، بازیگری بود که همگان بر این باورند زود از میان ما رفت. بازیگری که برخی فیلمها را فقط و فقط حضور او توانست ماندگار کند. شعرهایی که خواند هنوز هم با صدای او شنیده میشود و بازیهای بینظیرش فراموش نشدنی است. چند فیلم از خسرو شکیبایی را مرور میکنیم.
هامون
فیلم هامون شاید نماد روشنفکری در دهه خود بود و طرفداران بسیاری نیز هم اکنون دارد اما باید قبول کرد که بازی بینظیر خسرو شکیبایی وزنه سنگینی برای ماندگاری این فیلم شد. هامون فیلمی اجتماعی و سورئالیستی بود که داریوش مهرجویی در سال 1368 ساخت. از بازیگران معروف این فیلم میتوان به بیتا فرهی، عزتالله انتظامی، فتحعلی اویسی اشاره کرد.
داستان فیلم این گونه است که حمید هامون که با همسرش، مهشید، دائم کشمکش دارد و زندگی کابوس گونه خود را مرور میکند. او که مشغول نوشتن رسالهاش درباره عشق و ایمان است، در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی میگردد.
چه کسی امیر را کشت؟
فیلمنامه چه کسی امیر را کشت؟ را مهدی کرمپور، خسرو نقیبی و مهدی کیا نوشتهاند و مهدی کرمپور این فیلم را کارگردانی کرده است. شاید خسرو شکیبایی در این فیلم نقشی به نسبت کمرنگ دارد اما بازی متفاوت و لحن او در این فیلم تماشاگر را جذب خود میکند تا آن جا که دوست دارد سکانسهای مربوط به شکیبایی پایانی نداشته باشد.
این فیلم در مورد امیر است که کشته میشود و تمام آشنایان و دوستانش به خوبی از او یاد میکنند اما بعد از مدتی شروع میکنند به بدگویی از او و حتی کمی که میگذرد نزدیکترین کسانش جسد او را نمیتوانند شناسایی کنند.
روزی روزگاری
موسیقی ابتدایی سریال روزی روزگاری و اسبی آتش گرفته که دوان دوان در صحرا میدود، صحنهای نیست که به راحتی ازحافظه بینندگان تلویزیون در دهه 70 پاک شود. مجموعهای تلویزیونی به کارگردانی و نویسندگی امرالله احمدجو ساخته شد و از شبکه یک تلویزیون ایران پخش شد.
خسرو شکیبایی در این فیلم نقش مرادبیگ یک راهزن را دارد که بازی به یاد ماندنی را ارائه کرده است. سریال داستان راهزنی معروف به نام مرادبیگ است که طی نزاعی با گروه راهزن دیگری مجروح شده و توسط خانواده روستایی از مرگ نجات پیدا کرده و طی زندگی با این روستاییان تحولاتی عمیق در زندگی او رخ میدهد. رفته رفته در طول داستان متحول و به فردی صالح تبدیل میشود.
حیران
فیلم سینمایی حیران آخرین فیلمی است که خسرو شکیبایی در آن بازی کرده است. ماهی دختر روستایی با «حیران» مهاجر جوان افغانی آشنا میشود و با وجود مخالفت خانواده با او ازدواج میکند، پیوندی که پیامدهای بسیار دارد. فیلم حیران اولین تجربه سینمایی بلند شالیزده عارف پور است.
نوع بازی مهرداد صدیقیان و باران کوثری در کنار بازی خوب و چشم گیر و روان زنده یاد خسرو شکیبایی مسیر روایت داستان را به نوعی پیش برده و آن را در اثنای درام حفظ کرده که مخاطب تا پایان داستان همراهی نرم و صمیمی و گرمی را با قصه در خود احساس میکند و هرگز از فیلم دور نمیافتد.
در این باره بخوانید:
نظر شما