۲ روایت از مادرانی در قرنطینه؛ «آغوش‌های آنلاین»

خوب است مادر و پدرهایی که پرستار و دکتر نیستند را هم از یاد نبریم. والدینی که خود مبتلا به کروناویروس هستند و در قرنطینه. آنها نیز برای سلامت فرزندان‌شان نمی‌توانند یکدیگر را ملاقات کنند.

با شیوع کروناویروس، پرستاران و دکتران بسیاری از خانواده‌هایشان دور افتادند و هفته‌ها است که فرزندانشان را ندیده‌اند؛ ندیدن خانواده سختی‌های خودش را دارد؛ اما ندیدن فرزندان سخت‌ترین بخش است. خوب است از مادر و پدرهایی که پرستار و دکتر نیستند را از یاد نبریم. والدینی که خود مبتلا به کروناویروس هستند و در قرنطینه. آنها نیز برای سلامت فرزندان‌شان نمی‌توانند یکدیگر را ملاقات کنند، در آغوش بگیرند و ببوسند. در ادامه، گفته‌های والدینی را می‌خوانیم که در قرنطینه هستند و شرایط دیدار با فرزندان را ندارند.

رُزی: «۴ هفته‌ است که پسرم را ندیدم»

رُزی می‌گوید: «وقتی داشتم برای آخرین شب پسرم را در کنار پدرش نگاه می‌کردم، نمی‌دانستم چه زمانی می‌توانم دوباره او را در آغوش بگیرم. این بعیدترین موضوعی بود که می‌توانستم پاسخ بدهم. حالا من ۴ هفته‌ است که در قرنطینه هستم و لحظه‌ای از فکر پسرم نتوانستم بیرون بیایم. او تنها ۳ سال دارد و خیلی برای درک این موضوع کوچک است. گاهی شب‌ها به این فکر می‌کنم که فرار کنم و پسرم را ببینم.

 اما بلافاصله به یاد خود می‌آورم که چرا در قرنطینه هستم و نباید او را ببینم. وقتی دکترم گفت ۱۲ هفته باید قرنطینه باشم فکر کردم که به زودی تمام می‌شود. این انتخابی بود که برای محافظت از پسرم کردم. این برای پسرم بهتر است که در کنار پدرش باشد. این دوران طولانی‌ترین ۴ هفته‌ای است که در زندگی‌ام داشتم. هیچ وقت این همه مدت از پسرم دور نبودم. تماس‌های تصویری از اسکایت و زوم خیلی برایم سخت است چون باید طبیعی رفتار کنم و جلوی اشک‌هایم را بگیرم ولی خوب است که می‌توانم پسرم را ببینم.

سعی می‌کنم با لپ‌تاپ با پسرم تصویری صحبت کنم که صورت او را در سایز نرمال خودش ببینم. پسرم بعد از هر تماس تصویری موبایلی که با من صحبت می‌کند را بغل می‌کند، دیدن این تصویر برایم خیلی دردناک است. او به من نشان می‌دهد که مستقل شده و می‌تواند جوراب‌هایش را بپوشد. در تماس آخر او برای من کلی سنگ و برچسب جمع کرده بود که به عنوان جایزه وقتی بر می‌گردم به من بدهد. معمولا در وقت صبحانه و شام با هم تصویری صحبت می‌کنیم اینجوری احساس می‌کنیم دور یک میز نشستیم. ویدیوکال‌های خانوادگی هم با خواهر، پدر و مادرم داریم که در این دوران خیلی کمک کننده هستند.

لئو: «وقتی مریض شدم باید خودم را به دور از دخترم قرنطینه می‌کردم»

چند هفته پیش احساس بیماری کردم و تست کروناویروس دادم، جواب مثبت بود. مجبور بودم دختر ۱۲ ساله‌ام را به مادرش بسپارم. به همین خاطر قرنطینه کردن خودم برایم راحت بود. کاری نمی‌توانستم انجام بدهم جز اینکه در تخت بمانم و استراحت کنم، تنها می‌توانستم با دخترم از طریق ویدیوکال واتس‌آپ صحبت کنم. این تنها راهی بود که خیالم راحت بود و می‌دانستم حال دخترم خوب است. علائم بیماری از بدن من رفته بود ولی ترجیح دادم تا کامل خوب نشدم قرنطینه را نشکنم و دخترم پیش مادرش بماند.

ما هر روز با هم تماس نمی‌گیریم ولی او می‌داند که دیدن صورتش به من روحیه می‌دهد. همین که حال دخترم خوب است و در جایی امن کنار مادرش است خیالم را راحت‌ می‌کند و قرنطینه راحت‌تر می‌گذرانم. تنهایی این دوران شاید چیزی باشد که اکثریت گله می‌کنند. در قرنطینه فقط تو هستی در میان تمام افکار و سکوت خالص. تنها با تماس‌های تصویری دخترم است که می‌توانم تحمل کنم. یک‌بار دخترم مشغول نقاشی کشیدن بود و من تنها داشتم از دوربین او را نگاه می‌کردم، او خیلی دوست داشتنی است.

منبع: گاردین

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.