کتاب «گوشه نشین در یونان» نوشته یوهان کریستین فریدریش هولدرلین شاعر آلمانی است که محمود حدادی آن را ترجمه کرده و انتشارات نیلوفر به چاپ رسانده است.
هیپریون که در معنای لغوی و در اسطوره های یونانی معنای پدر خورشید دارد داستان مردی است که پس از سالهای دراز به سرزمین اصلی خود یونان سفر میکند و در آنجا در نامههایی برای دوست خود بلارمین که در افسانههای یونان به معنای جنگجویی با ساز و برگی زیبا است، از احساسات و جهان بینی خود درباره این سفر مینویسد.
این رمان کلاسیک از دو کتاب که حاوی ۲ دفتر است تشکیل شده و شامل سی نامه به بلارمین دوست آلمانی راوی است. نامه هایی سرشار از عشق به زیبایی و دوستی و ستایش از فرهنگی بالنده که بتواند همه انسان ها و ملتها را در صلح، به خویشتن خود برگرداند.
هیپریون تنها رمان شاعر اسطوره ای آلمان عصر کلاسیک، فریدریش هلدرلین است و گذشته از لحن سرود آگینش در ستایش از عشق و دوستی و آزادی، پژواکی است از جهان بینی تعالی جوی این شاعر انسان دوست، خاصه تصور او از آن جامعه ی آرمانی ای که انسان ها باید برای سعادت خود در جست و جوی آن باشند و هلدرلین تحقق آن را در احیاء مدنیت یونان باستان می دید.
درباره نویسنده
فریدریش در ۹ سالگی ناپدری مهربانش را از دست داد. مادر باورمندش میخواست حتما او را یک کشیش بار آورد و از ۱۴ سالگی به اجبار به مرکزی دینی در شهر توبینگن رفت. در آنجا وی با هگل و شلینگ نشستهای کتابخوانی میگذاشتند و آثار انتقادی شیلر و کانت را میخواندند.
یوهان کریستین فریدریش هولدرلین شاعر آلمانی و از شخصیتهای برجسته جنبش رمانتیسیسم بود. هولدرلین همچنین در تکوین ایدهآلیسم آلمانی نقش داشت و بر اندیشه فیلسوفانی مثل هگل و شلینگ تأثیر گذاشت. گئورگ لوکاچ، معتقد است هولدرلین در سیطره درک و دریافت منتقدان فاشیست منتسب به حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان نبوده و جایگاه واقعی او در کنار هگل و در طلیعه تفکر دیالکتیکی و در نسبت با انقلاب فرانسه و سیر تحول بورژوازی است.
در این باره بخوانید:
«سه زن و یک داستان دیگر» از روبرت موزیل
هولدرلین نقش بسیار مؤثری در شکلدادن به روش دیالکتیکی داشت؛ او نه فقط دوست شلینگ و هگل بود بلکه همسفر فلسفیشان نیز بود. در شعر هولدرلین، سرنوشتهای فردی و اجتماعی در طلب هماهنگی تراژیکی میسوزند که به ندرت به دست میآید.
نظر شما