اسم‌اش را هر چه دوست دارید بگذارید؛ «جنگ شادی»، «بمب خنده»، «استنداپ کمدین»، «خنداننده شو»، «کنسرت خنده» و... اما فلسفه تمام آنها تقریبا یکیست.

در این برنامه‌ها قرار است یک نفر شما را با هر راه و روشی که می‌شود و می‌تواند بخنداند. خنده‌هایی که کمک می‌کند تا برای دقایقی هم که شده مشکل‌ها، دغدغه‌ها، سختی‌ها، بی‌پولی‌ها، بدهی‌ها، قسط‌ها و... فراموش شوند. برنامه‌هایی که به این بهانه توسط افرادی که به جوکر، شومن، مقلد و... و این روزها با نام تازه‌ای به نام استنداپ کمدین شناخته می‌شود ساخته و بیننده را به خنده وا ‌دارد.

آدم‌هایی که به این بهانه معروف و شناخته شده و البته پس از مدتی به باد فراموش نیز سپرده می‌شوند کم نیستند. اما با این حال تب داغ برنامه‌هایی که برخی شومن‌ها برگزار می‌کنند همچنان داغ است و همچنان معروف‌اند و حتی بلیت‌هایی که برای برنامه‌های‌شان به فروش می‌رسد از کنسرت خواننده‌های مطرح کشور نیز بالاتر می‌رود. به طوری که مردم مشتاق تماشای اجراهای زنده شومن‌هایی که دیگر برای خودشان اسم و رسمی پیدا کرده‌اند بسیار زیاد شده و برای همین بازار تقاضاست که قیمت عرضه را بالا برده تا جایی که حاضرند مبالغی بالا حتی تا ۳۰۰ هزار تومان و بیشتر هم بپردازند. به همین دلیل نیز چندی پیش بود فروش بلیت‌های ۳۰۰ هزار تومانی یکی از شومن‌های معروف در تهران سر و صدای زیادی به پا کرد. موضوعی که نشان داد بسیاری حاضرند بابت چنین برنامه‌هایی هزینه‌های زیادی کنند تا برای ساعاتی به هر قیمتی شده و با هر روشی بخندند.

نباید سطح سلیقه مردم را پایین آورد

اما سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که خنداندن مردم به چه قیمتی؟ آیا شندیدن و دیدن برخی از شوخی‌های سطحی، معمولی و حتی جنسی ارزش آن را دارد که بابت‌اش صدها هزار تومان هزینه شود؟ مخالفان برگزاری چنین برنامه‌هایی بر این باورند وجود چنین کنسرت‌های خنده‌ای که البته بیشتر کپی‌برداری از استنداپ کمدین‌های خارجی است . همچنین سابقه‌ ایرانی‌ها در ساخت برنامه‌های سرگرم‌کننده طنز کم نیست و پیش از این برنامه‌هایی مانند: سیاه‌بازی، بقال‌بازی، کچلک بازی و... وجود داشت که به  بداهه، بذله‌گویی، طعنه، انتقاد و... نسبت به مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... می‌پرداخت و هنرمندان بزرگی نیز در آنها نقش‌آفرینی می‌کردند؛ اما امروز کسانی پا به عرصه ظهور گذاشته‌اند که به اعتقاد مخالفان جز لودگی و شوخی‌های سطحی و حتی آمیخته بر برخی مسائل جنسی فراتر نرفته و مردم را تنها در لحظه به خنده وامی‌دارند.

در این زمینه تاجایی پیش رفته‌ایم که از این دسته آدم‌ها اگر در برنامه‌های تلویزیونی و کنسرت‌های خنده و اجرای زنده دیده نشود این روزها به میمنت وجود شبکه‌های اجتماعی شاهد وجود افراد بسیاری هستیم که دوربین گوشی‌شان را روشن کرده و شروع به ساخت استنداپ کمدین‌های گوناگون می‌کنند و سپس با یک اشاره آنها را در صفحه خود به اشتراک می‌گذارند و در نهایت منتظر بازخوردها می‌شوند. کسانی که اتفاقا با همین شیوه توانسته‌اند هم معروف شوند و هم درآمد بسیاری کسب کنند. شومن‌هایی که حتی دنبال‌کننده‌های میلیونی دارند و هر روز به تعداد آنها اضافه می‌شود و امپراطوری‌هایی برای خود ساخته و در این فضای مجازی حکمرانی می‌کنند.

چرا باید کپی‌برداری درست ایراد داشته باشد؟

اما موافقان چنین برنامه‌هایی که امروزه بسیار هم باب شده است و به دلیل پخش برنامه خندوانه و مسابقه خنداننده شو هر کس خود را یک استنداپ‌کمدین بالقوه می‌داند که می‌خواهد خود را بالفعل کند موجب شد تا بسیاری سعی کنند برخی از مسائل روز سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... کشور را در قالب طنز بیان کنند و افراد مطرح در برگزاری جنگ‌های شادی هم که دیگر به کنسرت خنده شناخته می‌شود تلاش کردند به دلیل آغاز پدیده نوظهوری به نام استداپ کمدی تلویزیونی از آن عقب نمانند و دست به کار شدند تا خود را به روز کرده و دست از شوخی‌های سطحی بردارند. چون متوجه شدند ممکن است رقبای بسیاری در راه باشد و گوی سبقت نمک‌پرانی را از آنها بربایند.

همچنین موافق استنداپ کمدی‌های امروزی به این نکته تاکید دارند که همین موضوعات دست به دست هم داد این افراد تلاش‌شان بر این باشد تا در برنامه‌های بسیار پرطرفدارشان بتوانند به شکل‌های بهتری به موضوعات گوناگون بپردازند تا مردم آن را دوست داشته باشند. به همین منظور نیز یکی از اصلی‌ترین گام‌شان فاصله گرفتن از شوخی‌های جنسی و پرداختن به موضوعات روز اجتماعی و اقتصادی و... بود. موضوعاتی که حتی نیاز به تغییر، غلو، بزرگ‌نمایی، اضافه کردن چاشنی طنز و... ندارد. چون کافیست آنها را از زبان یک استنداپ کمدی بشنوید همان اتفاقات روزمره‌ایست که شاید خودتان یا دیگران بارها و بارها آن را تکرار کرده‌اند؛ اما زمانی که از طریق فرد دیگری به اجرا گذاشته می‌شود آنوقت است که همگان را به خنداه وا می‌دارد. به همین دلیل نیز نمی‌توان چنین طنزی را سخیف و سطح پایین دانست.

درباره کپی‌برداری نیز موافقان چنین برنامه‌هایی به این امر اشاره دارند در هر صورت بسیاری از فعالیت‌های این روزهای کشور به نوعی کپی‌برداری و برداشت از نمونه‌های خارجی هستند و نمی‌توان از این موضوع چشم‌پوشی کرد. به گونه‌ای که بسیاری از فعالیت‌هایی که به استارتاپ شناخته می‌شود نیز بومی‌سازی و به نوعی کپی‌برداری از نمونه‌های خارجی آن است. باتوجه به چنین شرایطی اگر به درستی این کپی‌برداری‌ها صورت گیرد نمی‌توان ایرادی به آنها گرفت. استنداپ کمدی هم از این قاعده مستتثنا نیست. چون تمام استنداپ کمدین‌های معروف جهان نیز علاوه بر شوخی‌هایی که ببینده را به تامل وا می‌دارد در برخی موارد شوخی‌های سطحی و جنسی نیز دارند که اگر توازن و مدیریت به درستی صورت گیرد آنوقت است که چنین شوخی‌هایی نیز توی ذوق نخواهد زد.

کمدین‌های بزرگ ایرانی و خارجی

جورج کارلین، دیو چپل، ریچارد پریور، لوئی سی کی، کریس راک، رابین ویلیامز، ادی مورفی، بیل کازبی، جری سینفیلد، دنیل تاش و... از جمله نابغه‌های دنیای کمدی جهان و مهره‌های اصلی دنیای کمدی هستند که توانسته‌اند با استعداد و توانایی‌هایی که دارند خود را در دنیا به این عنوان معرفی، مطرح و معروف کنند. کسانی که دغدغه‌شان بیان واقعیات به روش خودشان بود و برای همین هم توانستند طرفداران بسیاری به دست آورند. شاید بتوان گفت اولین شومنی که در قالب چهره‌های خارجی توانست وارد دنیای حرفه‌ای ایرانی شود حمید ماهی‌صفت بود. کسی که به دلیل ظاهرش که شبیه به مستربین بود توانست زودتر از استعدادهایش شناخته شود و برای همین برنامه‌هایش همیشه پربازدید بود. بعد از او بود که کسانی که تا حدودی قوه طنزی داشتند و می‌توانستند تقلید صدا کنند و... همچون حسن ریوندی، یوسف کرمی و... نیز وارد بازار شومنی شدند. اما حسن ریوندی که از سال ۹۲ که کارش را به صورت جدی آغاز کرد دیگر آنقدر معروف شد که بلیت‌های کنسرت‌های خنده‌اش که خودش برای اولین بار برای برنامه‌هایش این نام را انتخاب کرد در کسری از ثانیه به فروش می‌رسد. به طوری که دنبال‌کننده‌هایش بیش از ۹ میلیون هستند و هر روز هم به تعداد آنها اضافه می‌شود. دنبال‌کننده‌هایی که به دنبال یک دقیقه‌هایی هستند تا لب‌شان به خنده باز شود و اگر نمی‌توانند بلیت‌های اجرای زنده را تهیه کنند حداقل با دیدن ویدئوهای یک دقیقه‌ای دل شاد شوند. تب داغی که هنوز هم فروکش نکرده است و باید دید این بازار داغ عرضه وتقاضا قرار است تا کجا ادامه داشته باشد.

برچسب‌ها