به گزارش ایرنا زندگی -این پدیده اگرچه در مقایسه با نهاد مستحکم و دیرپای ازدواج رسمی، هنوز فراگیری گستردهای ندارد، اما با رشد آرام و تدریجی خود، توجه جامعهشناسان، روانشناسان و حتی نهادهای تصمیمساز را به خود جلب کرده است. پرسش اصلی اینجاست که چه نیازهایی در لایههای روانی، اقتصادی و اجتماعی، برخی جوانان را به سمت این انتخاب سوق میدهد؟ و مهمتر از آن، ما چگونه میتوانیم با نگاهی دقیقتر، علمیتر و دلسوزانهتر، به فهم بهتر این مسئله کمک کنیم؟
در همین راستا، گفتوگویی داشتیم با دکتر ربابه نوری، روانشناس بالینی، زوجدرمانگر و دانشیار دانشگاه خوارزمی، تا از منظر تخصصی و با نگاهی مبتنی بر تجربه بالینی، به تحلیل این پدیده بپردازیم.
نگاهی روانشناختی به دلایل گرایش برخی جوانان به ازدواج سفید
دکتر ربابه نوری، روانشناس بالینی، زوجدرمانگر و دانشیار دانشگاه خوارزمی، در ابتدای گفتوگو با اشاره به تنوع عوامل تأثیرگذار بر تصمیم برخی جوانان برای انتخاب زندگی مشترک بدون ثبت رسمی، میگوید:«انگیزههای متعددی در این زمینه وجود دارد، اما شاید بتوان گفت مهمترین آنها، گریز از فشارهای اقتصادی و تشریفات پیچیده ازدواج رسمی است. مسائلی مانند مهریههای بالا، هزینههای سنگین مراسم، اجاره خانه، خرید لوازم زندگی و انتظارات خانوادهها، گاهی آنقدر سنگین میشود که جوانان ترجیح میدهند وارد چنین فرآیندی نشوند.»
او اضافه میکند:«از سوی دیگر، بسیاری از افراد وقتی به تجربه اطرافیان خود از طلاق نگاه میکنند—پروندههایی که گاهی سالها به طول میانجامد و با هزینههای بالا و درگیریهای عاطفی همراه است—احساس میکنند اگر ازدواجی شکل نگیرد، طلاقی هم در کار نخواهد بود. این ترس از پیچیدگی پایان رابطه، آنها را به سوی راههای کمهزینهتر و بدون الزامهای قانونی سوق میدهد.»
بسیاری از جوانان با پدیده همباشی در کشورهای غربی آشنا میشوند و بدون توجه به تفاوتهای فرهنگی، قانونی و حمایتی، تصور میکنند برای آنها نیز مناسب باشد. در حالی که ما با زیرساختهایی متفاوت مواجهیم.
نوری در بخش دیگری از سخنانش به بعد فرهنگی و روانی موضوع اشاره میکند و میگوید:«یکی از نکاتی که نمیتوان نادیده گرفت، تأثیرپذیری نسل جوان از الگوهای رفتاری در دیگر کشورهاست. بسیاری از جوانان در شبکههای اجتماعی یا فیلمها با پدیده همباشی در کشورهای غربی آشنا میشوند و بدون توجه به تفاوتهای فرهنگی، قانونی و حمایتی، تصور میکنند این مدل میتواند برای آنها نیز مناسب باشد. در حالی که ما با زیرساختهایی متفاوت مواجهیم و نمیتوان صرفاً یک الگوی رفتاری را از محیطی دیگر برداشت و در جامعه خود پیاده کرد.»
او همچنین از نبود آموزش مؤثر به عنوان یکی از خلأهای جدی در مواجهه با چنین پدیدههایی یاد میکند:«وقتی جوانان ما آموزش مناسبی درباره مهارتهای ارتباطی، شیوه صحیح تعامل میان زن و مرد، چالشهای زندگی مشترک و تصمیمگیری آگاهانه برای ازدواج دریافت نکردهاند، طبیعی است که با تکیه بر تجربههای شخصی و فضای مجازی، مسیرهایی را برای خود انتخاب کنند که شاید در نگاه اول آسانتر به نظر برسد، اما در بلندمدت میتواند آسیبهایی را به همراه داشته باشد.»
تجربههای شخصی و تأثیر آنها در انتخاب سبک زندگی بدون عقد رسمی
نوری در پاسخ به این پرسش که آیا تجربههایی مانند طلاق والدین، تأخیر در ازدواج یا فشارهای اقتصادی میتوانند زمینهساز گرایش به زندگی بدون ثبت رسمی شوند، توضیح میدهد:«لزوماً نمیتوان گفت تجربه تلخی مانند طلاق والدین، بهتنهایی عامل انتخاب این سبک زندگی است، اما نمیتوان تأثیر تجربههای شخصی را نادیده گرفت. ما در برخی موارد با افرادی مواجه هستیم که خودشان تجربه طلاق داشتهاند و به دلیل مشکلات و آسیبهایی که در روند جدایی گذشتهشان با آن مواجه بودهاند، ترجیح میدهند دیگر وارد یک ازدواج رسمی نشوند؛ چون نگراناند در صورت بروز اختلاف، مسیر فسخ رابطه برایشان پیچیده و آزاردهنده باشد.»
او میافزاید:«در واقع، بیش از آنکه تجربه طلاق والدین مؤثر باشد، تجربههای مستقیم و زیسته فرد در روابط قبلی، یا نگاه او به اطرافیان نزدیکش که درگیر مشکلات جدایی بودهاند، میتواند بر تصمیمگیری او اثرگذار باشد. در کنار این عوامل، بحث تجدد، الگوبرداری از سبکهای نوین زندگی در دیگر کشورها، و همچنین فشارهای اقتصادی نیز در این انتخاب نقش دارند.»
تأثیر روابط بدون تعهد رسمی بر ثبات روانی طرفین
نوری در ادامه توضیح میدهد که روابط بدون تعهد رسمی معمولاً دوام زیادی ندارند و به ندرت بیشتر از چند سال به طول میانجامند. این روابط به دلیل پیچیدگیهایی که دارند، مشکلات زیادی به همراه میآورند. یکی از دلایل اصلی این موضوع، فقدان ساختار خانواده است که در روابط رسمی وجود دارد. در روابط غیررسمی، بسیاری از کارکردهای اساسی خانواده نظیر حمایتهای عاطفی و تقسیم مسئولیتها، از میان میرود.
در روابط غیررسمی، برخی از کارکردهای اساسی خانواده نظیر حمایتهای عاطفی و تقسیم مسئولیتها، از میان میرود
وی میافزاید: «این روابط معمولاً مخفیانه و غیررسمی هستند، که موجب اضطراب و بیثباتی روانی برای طرفین میشود. نبود تعهد رسمی و قانونی باعث میشود که افراد احساس کنند امنیت و پایداری در این روابط وجود ندارد. همچنین، بیشتر افرادی که در این روابط قرار میگیرند، سابقه زندگی مشترک قبلی دارند یا از یک رابطه به رابطه دیگر میروند، چون هیچ الزامی برای ماندن و حفظ این روابط احساس نمیکنند.»
تأثیر سبک زندگی غیررسمی بر ذهنیت زن و مرد
نوری در این بخش میگوید که یکی از مسائل اساسی در روابط غیررسمی، کمبود سواد ارتباطی میان افراد است. بسیاری از افراد اطلاعات کافی درباره پیچیدگیهای رابطه عاطفی و زندگی مشترک ندارند و اغلب بر اساس تجربیات شخصی یا اطلاعات سطحی وارد این روابط میشوند. او توضیح میدهد که این روابط معمولاً پس از مدتی به مشکلاتی برخورد میکنند، زیرا به دلیل نبود تعهد رسمی، نهاد خانواده در آنها شکل نمیگیرد و بسیاری از کارکردهای حمایتی و عاطفی از دست میرود.
نوری همچنین به این نکته اشاره میکند که در این روابط، به ویژه برای زنان، احساس ناامنی و اضطراب بیشتر است، زیرا نمیتوانند به راحتی از این زندگی در مقابل خانواده و دوستان خود دفاع کنند. زنان در این شرایط احساس میکنند که درک نمیشوند و به نوعی از آنها سوء استفاده میشود. این بیثباتی و عدم تعریف رسمی روابط، موجب اضطراب و ناامنی در طرفین، به ویژه زنان، میشود.
وی همچنین تأکید میکند که این نگرانیها و اضطرابها ممکن است به دلیل ترس از افشای رابطه و پیامدهای اجتماعی و قانونی آن باشد. این شرایط موجب ایجاد احساس حقارت و سرخوردگی در برخی از افراد، بهویژه زنان، میشود.
یکی از مسائل مهم این است که اگر جامعه ازدواج سفید را نادیده بگیرد یا آن را عادیسازی کند، آینده خانواده در خطر خواهد بود
نوری اظهار میکند که موضوع خانواده و ازدواج باید مورد توجه ویژه قرار گیرد و جامعهشناسان و روانشناسان باید بیش از پیش در این زمینه فعالیت کنند، زیرا خانواده اساس و سنگ بنای هر جامعهای است و مشکلات خانوادگی میتواند تأثیرات گستردهای بر جامعه داشته باشد.
این استاد دانشگاه در مورد آینده ازدواج سفید و تأثیر آن بر خانواده میگوید: «یکی از مسائل مهم این است که اگر جامعه ازدواج سفید را نادیده بگیرد یا آن را عادیسازی کند، آینده خانواده در خطر خواهد بود. در واقع، سؤال اینجاست که کدام نهاد در کشور مسئول توجه به پیچیدگیهای خانواده و مسائل آن است؟ و آیا پاسخ مناسبی به مشکلات خانواده داده میشود؟»
راهکارهای پیشگیری از ازدواج سفید
این روانشناس بالینی در توضیح راهکارهای پیشگیری از ازدواج سفید از منظر روانشناسی اجتماعی میگوید: «اولین گام، شناخت درست این پدیده است. باید ازدواج سفید بهطور کامل شناخته شود و برای این کار، همکاران جامعهشناسی من در این حوزه پژوهشهای خوبی انجام دادهاند. اما در سطح فردی، آموزش و اطلاعرسانی در دانشگاهها و دبیرستانها اهمیت ویژهای دارد. اینکه افراد از ابتدای دوران جوانی با مفهوم ازدواج آشنا شوند و آمادگی لازم برای آن را پیدا کنند، امری ضروری است.»
در سطح جامعه، تسهیل ازدواجهای سالم و تشویق جوانان به ازدواجهای درست و اصولی باید در اولویت باشد
او اضافه میکند: «در سطح خانواده، مداخله والدین در امر ازدواج فرزندان بسیار بالاست و گاهی این دخالتها مشکلات زیادی برای افراد به وجود میآورد. بسیاری از جوانان به همین دلیل ترجیح میدهند که روابط خود را بدون ثبت رسمی ادامه دهند تا از فشارهای خانوادهها در امان بمانند.»
نوری همچنین به اهمیت حمایتهای جامعه از ازدواجهای سالم اشاره کرده و میگوید: «در سطح جامعه، تسهیل ازدواجهای سالم و تشویق جوانان به ازدواجهای درست و اصولی باید در اولویت باشد. آموزش به افراد، ارائه مشاورههای پیش از ازدواج و در حین آن، و حتی پس از ازدواج از جمله راهکارهایی است که میتواند به پیشگیری از ازدواجهای سفید کمک کند.»
نظر شما