مشکل اینجاست که هیچ یک از ما درک درستی از تنبلی نداریم. به نظر شما، آیا کسی که هشت ساعت در روز کار میکند تنبل است؟! در جواب این سوال باید گفت بله، حتی اگر کسی 12 ساعت در روز هم کار کند باز هم ممکن است در دسته انسانهای تنبل قرار گیرد. تنبلی تنها به معنای خوردن و خوابیدن نیست.
آیا من تنبل هستم؟!
هنگامی که ما به علت تلاشی که باید برای رسیدن به هدف خود انجام دهیم بیخیالش میشویم، بله ما انسان تنبلی هستیم. اگر کاری را نصفه و نمیه انجام میدهیم که زودتر تمام شود تا به بیکاری خود ادامه دهیم ما انسان تنبلی هستیم. وقتی میتوانیم کاری را به خوبی به پایان برسانیم اما؛ با انرژی و زمان کمتر گذاشتن آن را به بدترین شکل ممکن تحویل میدهیم ما انسان تنبلی هستیم. تنبلی عضوی جدا نشدنی از انسان است ولی میشود بر آن غالب شد.
تنبلی را پرورش ندهیم
درفضای مجازی و رسانههای اجتماعی ما شاهد آماری از ثروت انسانهای موفق و سرشناس هستیم. این موضوع که آیا حقیقت دارد یا نه مهم نیست. نکته مهم این است، که شما زندگی حاصل تلاش آنها را با زندگی در حال تلاش خود مقایسه میکنید. این موضوع است که اهمیت دارد و باعث پرورش تنبلی و ناامیدی در شما میشود. به شما توصیه میکنم اگر به نتیجه موفقیت یک زندگی 60 ساله نگاه میکنید، پس تلاشهای پنج دهه گذشتهاش را هم نگاهی بیندازید.
به خودمان کمک کنیم
1. وظایفمان را به وظایف کوچکتر تقسیم کنیم
2. استراحت کردن را با تنبلی اشتباه نگیریم
3. انگیزه برای خود ایجاد کنیم
4. مثبت اندیش باشیم
5. ورزش کنیم
در این زمینه بخوانید:
۵ دلیل؛ چرا افراد سختکوش همیشه موفق نیستند؟
۱۰ کار ارزشمند که «برونگراها» میتوانند از«درونگراها» بیاموزند
تنبلی و کابینهای پشت سرش
تنبلی واژهای که مانند قطار است و کابینهای فقر و شکست را به دنبال خود میآورد. وقتی که ما برای رسیدن به هدف خود تلاش نمیکنیم یا تلاش میکنیم اما نه به مقدار کافی، پس باید مطمئن باشیم که شکست میخوریم یا دست کم آن نتیجهی مطلوبی را که میخواهیم، بدست نمیآوریم. امروزه تنبلی رابطه تنگاتنگی با فقر و شکست دارد حتی کسانی که به سختی و زیاد هم کار میکنند اگر تنبل باشند، ممکن است تلاشهایشان نه تنها به آنها کمک نکند بلکه؛ باعث خستگی ناشی از شکستهای متعدد و فشارهای اقتصادی و روانی شود.
آیا تعلیم دیدهایم که تنبل باشیم؟!
تا زمانی که از وجود چیزی آگاه نباشیم، آن چیز در دنیای ما وجو ندارد اما؛ تنبلی را نمیتوان گردن داستانهای حسنی انداخت. ما برای تنبلی و کاهلی، پیشینهای قویتر از داستانهای بچگی خود داریم. تنبلی کردن از اجداد عشایرمان که انرژی خود را برای مبارزه با حیوانات درنده و دشمنان ذخیره میکردند، به ما ارث رسیده است. به بیان دیگر باید گفت که بخشی از تنبلی کردن در شناسه ژنتیکی انسانها است. پدید آمدن رفاه و راحتی مانند: آنتی بیوتیک، بانکها، جادهها، خنک کنندهها این ژن را غالبتر ساخته است.
ریشه یابی از لحاظ روانشناسی
علم روانشناسی بر این باور است که ترس و ناامیدی دو عنصری هستند که باعث تنبلی در فرد میشوند. برخی افراد از موفقیت میترسند یا عزت نفس لازم برای احساس راحتی و موفقیت را ندارند و تنبلی مانند بیماری خود ایمنی که بدن، خودش را تخریب میکند راهی برای از بین بردن خود است.