به گزارش ایرنا زندگی- مرگ موضوعی ای است که چه بخواهیم و چه نخواهیم به آن فکر کنیم، همیشه وجود دارد. آگاه شدن از فناپذیری یک تجربه رهایی بخش و بیدارکننده است و در احادیث و ایات بسیاری به تفکر درخصوص آن سفارش شده است، اما تفکر دائم در مورد آن در زندگی روزمره موجب اضطراب، افسردگی و زندگی بیمارگونه خواهد شد.
چند روز پیش در مراسم تدفین یکی از نزدیکانم که تقریبا همسن و سالم بود شرکت کردم و سعی کردم همسر داغدار و فرزندانش را آرام کنم تا با این غصه کنار بیایند. از آن روز تا کنون تمام فکر و ذهنم مرگ است، اینکه چگونه میمیرم؟ کجا مرا تدفین کنند؟ کجا برایم مراسم بگیرند؟ بازماندگانم پس از من چه می کنند؟ و چه بر سر اموالم میآید؟ و هزاران سوال دیگر که ساعتها ذهنم را به خود مشغول کرده است. اما آیا به راستی تفکر در مورد مرگ کار درستی است؟ در این خصوص خبرنگار ایرنا با دکتر اصغر کیهان نژاد مشاور و روانشناس به گفت و گو نشست.
نگاه بیمارگونه به مرگ، عامل افسردگی و اضطراب
برخی از افراد به زندگی نگاه بیمارگونه و منفی گرایی دارند. این دسته از افراد که شامل؛ افراد افسرده، بدبین، افرادی که در زندگی شکست خورده اند، افراد نق نقو و بدبین و ناامید می شود. این افراد دست از شاد زندگی کردن برداشته و مدام به مرگ فکر می کنند و زندگی آنها به کل مختل شده و پیش بینی می کنند که من زود میمیرم و مرگ زود به سراغ من میآید. تفکر دائم درخصوص مرگ منشاء ناامیدی و یاس است. یکی از مشخصات افراد افسرده این است که هیچ قدم مثبتی در جهت بهبود خودشان بر نمی دارند. مثلا به او پیشنهاد دهید که به پارک برویم، به سینما برویم، مخالفت می کنند. همه این ویژگی های منفی در چنین افرادی به سبب وجود کابوس همیشگی مرگ در آنها است.
همانطور که فروس نایتینگل می گوید؛ انسان همان می شود که به آن فکر می کند، فکر وقتی منفی باشد چنین پیامدهای منفی در پی دارد. درحالی که آدمهای مثبت اندیش، بشاش، خوشحال که نگاه مثبت به زندگی دارند، هم خودشان روحیه خوبی دارند و هم به دیگران انرژی مثبت می دهند. متاسفانه دسته اول که دیدگاه منفی دارند، معاشرت با چنین افرادی اثرات بدی را به دیگران منتقل می کند. همانطور که شاعر می گوید افسردلی افسرده کند انجمنی را. یعنی افراد افسرده نه تنها خودشان آزار می بینند بلکه انرژیهای منفی را به اطرافیان خود نیز منتقل میکنند.
دیدگاه علم روانشناسی در خصوص تفکر درباره مرگ
در علم روانشناسی فکر کردن دائم در مورد مرگ قدغن است. شما وقتی میخندی، ورزش میکنی، مغزت آزاد شده و نشاط و سرزندگی به زندگی شما می بخشد اما آدمهایی که از خندیدن، سفر کردن مهمانی رفتن ،ورزش و ... کناره جویی می کنند خود به خود نگاهشان موجب میشود که به مرگ نزدیک شوند. توصیه ما به افراد، مثبت اندیشی و توکل بر خدا است. افرادی که توکلشان به خدا بیشتر است و اعتقاد بیشتری به خدا دارند، آرامتر و مثبتر از سایرین فکر می کنند و در یک جمله می گویند؛ هر چه خدا بخواهد. این افراد با افکار مذهبی خود توکل به خدا می کنند و به خود و اطرافیانشان آرامش بخشیده و انرژی مثبت را منتقل می کنند. افراد لامذهب و لاییک چون پناهی ندارند در کل زندگی میلغزند و ضعیف عمل می کنند.
مرگ تابوی عصر مدرن است؟!
استیو تیلور، یکی از روانشناس در خصوص اینکه چگونه فکر کردن به مرگ و میر می تواند منجر به دگرگونی زندگی ما شود، می گوید: اگر رابطه جنسی در قرن نوزدهم یک تابو بود، مرگ یک تابوی عصر مدرن است. به بسیاری از ما آموخته اند که مرگ چیزی است که باید از آن اجتناب کنیم و سعی کنیم آن را فراموش کنیم. اگر ما شروع به تفکر در مورد مرگ و میر خود کنیم، مضطرب و افسرده خواهیم شد.
تیلور معتقد است؛ برای یادآوری ارزشمندی زندگی خود و همچنین افراد نزدیکتان، از قبرستان محلی خود بازدید کنید، در میان سنگ قبرها قدم بزنید، کتیبهها را بخوانید و به شکنندگی و ناپایداری زندگی فکر کنید. روی یک نیمکت بنشینید و چند دقیقه مدیتیشن کنید تا ذهن خود را از نگرانی های روزمره و افکار معاشرت پاک کنید. چه بخواهیم به آن فکر کنیم چه نخواهیم، مرگ همیشه وجود دارد و قدرت دگرگونی آن همیشه برای ما قابل دسترس است. اما این امر نباید زندگی ما را مختل کرده و موجب اضطراب و افسردگی شود.
تفکر درباره مرگ در نهج البلاغه
در احادیث بسیاری بخصوص در نهج البلاغه سفارش شده که در خصوص مرگ تفکر کنیم. اما در همه آنها به این نکته اشاره دارد که تفکر به سبب یادآوری بی ارزش بودن دنیا و بازدارندگی از گناه باشد نه اینکه زندگی روزمره را مختل کرده و از فرد، یک فرد مضطرب و افسرده و بیمار بسازد. برخی از این احادیث عبارتنداز:
حضرت علی (ع) در فواید یادآوری مرگ در خطبه ۸۴ نهج البلاغه می فرمایند: «به خدا سوگند، یاد مرگ مرا از هزل و بیهودگی منع می کند» یعنی، یاد مرگ سبب بازداشتن انسان از بیهودگی و بازی های دنیوی می شود.
ایشان در خطبه ۹۹ می فرمایند: «هان! مرگ برهم زننده لذت ها، تیره کننده شهوت ها و نابودکننده آرزوها را به یاد آرید؛ آن گاه که به کارهای زشت شتاب می آرید» یعنی، اندیشه مرگ مانع انجام دادن کارهای زشت و ناروا است.
در کلمات قصار ۳۱ نهج ابلاغه حضرت علی می فرمایند: «آن که مرگ را چشم داشت، در کارهای نیک پای پیش گذاشت» یعنی یاد مرگ موجب انجام دادن اعمال و کردار نیک می شود.
آن حضرت در کلمات قصار ۳۴۹ می فرمایند: «آن که مرگ را بسیار یاد کند، از دنیا به اندک خشنود شود» یعنی تذکر مرگ سبب بی رغبتی و کم خشنودی در دنیا می شود.
همچنین در خطبه ۲۲۱ آمده است؛ «پنداشتند که جای مردگان تهی است؛ حال آنکه سخت مایه عبرت اند. مردگان مایه پند باشند، بهتر است تا وسیله فخر و بزرگواری» یعنی اندیشه مرگ و تفکر در مردگان پیشین، باعث عبرت آموزی است.
در همه این خطبه های و کلمات قصار، حضرت به این نکته اشاره دارند که تفکر در مورد مردگان و مرگ باعث درس عبرتی باشد برای ما تا دنیا را دار فانی بدانیم و از کارهای زشت و ناروا بپرهیزیم.