ویدئوهای خوردن غذاهای چندش‌آور، تند یا حجیم تقریباً در بیشتر شبکه‌های اجتماعی دیده می‌شوند و طرفداران خود را دارند. طرفدارانی که ممکن است حتی با نگاهی چندش‌آور و ناخوشایند به ویدئوها نگاه کنند اما همچنان این ویدئوها دیده شده و هر روز بیشتر و بیشتر تولید می‌شوند.

تماشای مسابقاتی که در مورد خوردن غذا هستند قدمت زیادی دارد. خوردن چیزهای منزجر کننده، غذا خوردن تا حد مرگ، غذا خوردن‌های سریع و مسائلی از این دست، همیشه مسابقاتی جذاب بوده‌اند. با گسترش تکنولوژی های ارتباطی و پیدایش صفحات شخصی در اینستاگرام و سایر شبکه‌های اجتماعی کلیپ‌های مربوط به غذا خوردن رواج بیشتری هم پیدا کرده است. افراد از غذا خوردن خودشان فیلم می‌گیرند و در فضای مجازی به اشتراک می‌گذارند، خوردنِ غذاهای دریایی، غذاهای عجیب و قریب، غذاهای تندی که اشک آدم را درمی‌آورند و اصولاً هر کار غیرعادی درباره غذا، در فضای مجازی بسیار دیده می‌شود. گفته می‌شود که رقابت در خوردن، امروزه یکی از داغ‌ترین سوژه‌ها در فضاهایی مثل یوتوب است.

لذت تماشای رویداد ناخوشایند

تولید کنندگان این کلیپ‌ها انگار رگ خواب مخاطبان را در دست دارند و با وجود اینکه واکنش منفی و ابراز انزجار مخاطبان را دریافت می‌کنند باز هم چنین کلیپ‌هایی را تولید می‌کنند و البته همچنان بازدیدهای بالایی دارند. اما سوال اساسی اینجا است که چرا با وجود احساس انزجار از دیدن این کلیپ‌ها، مخطبان همچنان به دیدن آن‌ها علاقه‌مند هستند؟

در روان‌شناسی رشد و روان شناسی تحولی پاسخی برای چنین سؤالاتی وجود دارد. مفهوم خودآزاری (مازوخیسم) بی‌خطر می‌تواند علت این رفتارها را برای ما روشن کند. پل روزن روان‌شناس روسیِ دانشگاه پنسیلوانیا اصطلاح مازوخیسم بی‌خطر را خلق کرد. او در تحقیقاتش به این نتیجه رسید که وقتی ما شاهد اتفاقات ترسناک و رویدادهای منجر کننده هستیم اگر در محیطی امن در حال مشاهده این رویدادها باشیم و خطری خودِ ما را تهدید نکند، فرایند مشاهده لذت‌بخش هم خواهد بود. این احساس همان حسی است که در دیدن فیلم‌های ترسناک هم قابل بحث است، اینکه چرا دیدن فیلم‌های ترسناک لذت بخش است هم با مفهوم مازوخیسم بی‌خطر قابل توضیح است. ما می‌دانیم که آسیب نخواهیم دید و در عین حال می‌توانیم خود را در معرض تجربه رویدادی ترسناک یا ناخوشایند بگذاریم. این احساس باعث می‌شود که ما در عین حال که حس می‌کنیم که در حال انجام کار خطرناک و مهیجی هستیم، خطری هم تهدیدمان نمی‌کند.

سنجش آستانه تحمل

اما این همه ماجرا نیست، دیدن این کلیپ‌ها نوعی احساس اجبار برای دیدن تمام کلیپ را در ما زنده می‌کند. بسته به نوع کلیپ، خصوصاً کلیپ‌های پرخوری و هرزه‌خواری، سؤالاتی مانند این داریم: تا کجا می‌تواند به خوردن ادامه دهد؟ چطور این همه غذا را در معده خود جا داده است؟ آیا این نوع غذا خوردن سخت و آزاردهنده نیست؟ فرضیه‌های دیگری درباره تکامل و بقا وجود دارد. تحقیقات نشان می‌دهد که اساساً برای اغلب افراد به خصوص کودکان جذاب است که بدانند چه چیزهایی را می‌توانند یا نمی‌توانند بخورند. انسان‌ها دوست دارند تا به نگاه کردن به اتفاقات عجیب و غریب، توانایی بقا و ادامه زندگی خود را حدس بزنند. وقتی در حال نگاه کردن به یک مسابقۀ غذاخوردن هستیم به شکلی ناخودآگاه در حال فهمیدن چیزهایی جدید در مورد بقا هستیم، اینکه چه چیزهایی به انسان آسیب می‌زنند و چه چیزهایی نه. در این حالت احساسی کودکانه داریم که مربوط است به یادگیری چیزهای جدید در مورد بقا، اینکه چه چیزهایی می‌تواند ما را به کشتن بدهد و چه چیزهایی نه. دیدن مسابقاتی که مربوط به رفتارهای عجیب و غریب در خوردن است چنین حسی برای ما ایجاد می‌کند. درست مثل کودکی که با کنجکاوی فرایند آشپزی مادرش را زیر نظر می‌گیرد، داغی و سردی چیزها را از طریق مشاهده رفتار دیگران یاد می‌گیرد و خطرناک بودن و نبودن وسایل را تجربه می‌کند.

مثال رایج این ماجرا زمانی است که ما با دیدن صحنه تصادف در کنار خیابان یا بزرگراه برای لحظه‌ای متوقف می‌شویم تا بتوانیم از تصادف و جزئیات آن سر دربیاوریم در حالی که وقاعدتاً نباید دیدن صحنه تصادف برای ما خوشایند باشد، اما یک لذت پنهان ما را به کنجکاوی درباره آن وادار می‌کند. 

چیز دیگری که باید به آن توجه کرد آستانه‌های اشباع است. دیدن مداوم یک چیز ناخوشایند احساس انزجار را پایین می‌آورد، به همین خاطر است که کلیپ‌های جدیدتر به سمت چیزها و رفتارهای مشمئزکننده تر حرکت می‌کنند. این فرایند باعث می‌شود که چرخه‌ای ایجاد شود که در عین تکراری بودن تازگی هم داشته باشد.

در این زمینه بخوانید:

اینترنت پس از کرونا؛ تحولاتی در راه است

چرا میل مردم به گفت‌وگوی زنده در شبکه‌های اجتماعی بالا رفته است؟

جبران میل به غذا خوردن

همه کلیپ‌ها رفتارهای مشمئزکننده و اغراق‌آمیز ندارند، خیلی از کلیپ‌ها نمایش معمولی غذاخوردن هستند، صدا و تصویر غذا خوردن به تنهایی می‌تواند مخاطبان زیادی را جلب کند. این روزها هنجارها و استانداردهای زیبایی خیلی از افراد را دچار اضطراب خوردن کرده است. اختلالات خوردن مانند بی‌اشتهایی روانی و پراشتهایی روانی جزء رایج‌ترین اختلالات خصوصاً در بین زنان و دختران هستند. دیدن غذا خوردن دیگران می‌تواند یک راه خیالی و جایگزین برای پر کردن احساس گرسنگی خودخواسته باشد. وقتی غذا خوردن برای افراد همراه است با احساس گناه، دیدن غذا خوردن دیگران مثل نوعی ارضای جایگزین عمل می‌کند. اما دیدنِ غذاخوردن هیچ‌گاه جای غذاخوردن را نمی‌گیرد به همین خاطر یک عطش مداوم ایجاد می‌شود که مدام باید از سر گرفته شود و کلیپ‌های بیشتری دیده شوند. درست مثل فردی تشنه که خواب می‌بیند در حال آب خوردن است، فرایند آب خوردن در خواب لذت‌بخش است اما انگار عطشش سیر نمی‌شود. البته با توجه به وجود فاصله طبقاتی گسترده و گران بودن هزینه مصرف گوشت و پروتئین برای بسیاری از افراد، احتمالاً دیدن کلیپ‌های غذاخوردن برای آن دسته از افرادی که محرومیت‌های غذایی دارند می‌تواند جذاب باشد. در هر حال دیدن کلیپ های غذا خوردن نوعی ارضای جایگزین است و فرد به شکل خیالی میل خودش را با دیدن این کلیپ‌ها ارضا می‌کند، اما چون این ارضا واقعی نیست همواره از سر گرفته می‌شود و مثل یک عمل وسواسی مدام تکرار می‌شود.

احساس هویت و همراهی با گروه

سطح دیگری از توضیح این مسئله را می‌توان در روان‌شناسی اجتماعی جستجو کرد. غذا خوردن راهی برای همرنگی با گروه و ایجاد فاصله بین ما و دیگری است. فرهنگ‌های مختلف ذائقه‌های مختلفی دارند، بسیاری از چیزهایی که برای یک گروه اجتماعی خوردنی و لذیذ است برای گروه دیگر ناخوشایند است. به همین خاطر دیدن کلیپ‌های مربوط به غذاهای عجیب و غریب دیگر فرهنگ‌ها، مرزهای انسجام گروهی را قوی‌تر کرده و به فرد احساسی از هویت و تعلق به گروه می‌دهد.

برگرفته از: مشبل