مثلا مادرانی که کارهای خود را در محل کار تند تند انجام میدهند و حتی بخشی از کارها ناتمام میماند. بعد از آن مادر تند تند محل کار خود را ترک میکند، دنبال کودک خود در مدرسه میرود و دوباره بدو بدو سمت خانه میرود تا شیفت جدید کاریاش شروع شود: «کار در خانه». این وضعیت اگرچه ممکن است برای خیلی از مادران شاغل دارای مصداق باشد و شاید خیلیها هنوز این وضعیت را تجربه میکنند اما تمام واقعیت نیست. تجربههای داخلی و خارجی زیادی وجود دارد که به طور واضح تاکید دارد که هم میتوان در محیطهای اجتماعی کار کرد و هم مادر بود. زنان زیادی چه در ایران و چه در کشورهای جهان برای تعادل بین کار و کودکانشان تلاش میکنند. یک تلاش انسانی و دقیق که البته ممکن است برخی هم از آنان به سمت «مادر شرمنده» بودن پیش روند. شرمنده از این جهت که ممکن از انجام دقیق کارها در محل کار عذاب وجدان داشته باشند یا از اینکه آنقدر که باید نمیتوانند وقت زیادی برای کودکان خود بگذرانند.
در جامعه ما هم افراد با قضاوتهایشان به بسیاری از مادران این احساس را منتقل میکنند که به اندازه کافی در انجام وظایف مربوط به مادر بودن خوب عمل نمیکنند. اما واقعیت چیست؟ در واقع واقعیت روشن است: « زنان باید یاد بگیرند و بدانند که میتوانند به شغل خود اهمیت بدهند و همزمان «مادرشرمنده» نباشند.
تصویر «جاسیندا آردرن» نخست وزیر نیوزیلند که با نوزاد سه ماههاش در سازمان ملل حضور پیدا میکند برای بسیاری از مادران الهامبخش است. زنانی که در بسیاری از مواقع به علت دوره بارداری و شرایط سخت بسیاری از زنان باردار، به عنوان مثال در استفاده از دوران مرخصی زایمان، در بسیاری از مشاغل در اولویت انتخاب کارفرمایان قرار نمیگیرند و از گردونه رقابت شغلی باز میمانند. اما آنچه امروز جهان نشان داده است استمرار و تلاش جهت تحقق اهدافی است که برخی چون «جاسیندا آردرن» پیامآور آن هستند.
چرا نباید مادران را شرمنده کنیم؟
در کشورهای زیادی مردم خودشان در ایجاد احساس «مادر شرمنده» نقش فعالانهای را ایفا میکنند. مثلا ممکن است در مکالمه دو فرد شنیده باشید که بگویند: «خیلی خوش شانسی که همسر به این خوبی داری که در نگهداری نوزاد به تو کمک میکند». درصورتی که نقش نگهداری از فرزند برای مادر و پدر یک امر طبیعی است و چگونگی آن به رابطه شخصی افراد برمیگردد به این معنا که نباید عذاب وجدان از همراهی مردان در نگهداری از کودک به زنان القا شود چرا که کاملا طبیعی است که یک مرد در فرآیند رشد کودک نقش داشته باشد. از طرف دیگر بسیاری از جملاتی که به مادران گفته میشود شامل قضاوتهایی است که ممکن است آنان را دچار شرمندگی و احساس خوب نبودن و یا انتخاب درست نداشتن بکند.
مثلا اگر به مادری در مورد انتخاب خود بگویید که چطور میتوانم وقتی نوزاد به من احتیاج دارد بیرون از خانه به دنبال شغل خود بروم، احتمالا او را دچار احساسات منفی نسبت به انتخاب خود از کار بیرون از منزل کردهاید. بنابراین قضاوتها و گفتههای افراد جامعه در شکل دادن به رضایت از موقعیت مادران شاغل اثرگذار است. باید بپذیریم همه افراد آزاد هستند که شاغل بودن یا نبودن خود را انتخاب کنند و در راستای آن برنامهریزی کنند، از خدمات اجتماعی بهره برند، از بزرگترها کمک گیرند و گاهی کودک خود را همراه خود به محیط کار ببرند.
والدین را طرد نکنیم!
بسیاری از مادران در موقعیتهای مصاحبه، جلسات و شرایطی قرار گرفتهاند که امکان سپردن کودک به دیگری را نداشتهاند و نمیتوانستند به کارفرمای خود بگویند چه مشکلی در نگهداری از کودک برای آنان وجود دارد. در این موقعیت به جای تشویش و اضطراب باید موقعیت خود را پذیرفت و سعی در طرد آن نداشت. شما میتوانید با کودک خود به جلسه مذکور بروید. آنچه اصالت دارد تحقق واقعیت والدین در جهان کار است. ما باید در مورد فشارهای موجود، امکانات پیش رو، بی عدالتیها و نافرمانیها صادق باشیم. ما قادر هستیم با پذیرفتن نقش والد بودن فرزندانمان را گاهی اوقات با خود به محل کار ببریم. در انتظار غیبت آنان و یا خوابیدن آنان نباشیم و ببینیم که هنوز هم میتوان کار کرد. باید امیدوار بود که در نهایت موقعیت زنان و حتی مردانی که با وجود کودک در محیطهای اجتماعی حضور فعال دارند عادلانهتر باشد.
*برداشتی از گزارش گاردین