صدای جیغ هایش توی سرم می‌پیچید. داد می‌زد: «به من نگو یکی دیگه می‌خریم. بچه‌ام بود. می‌فهمی؟ بچه‌ام بود.» خب معلوم بود که نمی‌فهمیدم. فقط همه زورم را زدم که تیغ را از دست هایش بگیرم و از حمام بکشانمش بیرون.

گروه ایرنا زندگی - برای خیلی‌ها همه چیز از پیشنهاد یک دوره اتانازی شروع می‌شود. سگ یا گربه شما دیگر با نشاط نیست. در خانه از این طرف به آن طرف نمی‌رود. چیزی را به هم نمی‌ریزد. اشتها ندارد. تمایلی به گردش روزانه نشان نمی‌دهد و از همه مهم‌تر این که دوره بیماری‌اش کش آمده و درد می‌کشد. کاری از دامپزشک ساخته نیست و این پیشنهاد اعضای یک خانواده و یا صاحب اصلی یک حیوان را به هم می‌ریزد. زندگی روزمره مختل می‌شود.

رفتار بیشتر این آدم ها طوری است که انگار قرار است محبوب ترین فرد زندگی شان را از دست بدهند. دامپزشک اصرار دارد که این اتفاق در کلینیک بیفتد. اما خیلی ها حاضرند پول بیشتری بپردازند تا دامپزشک برای تزریق های محرک مرگ آرام حیوان به خانه شان برود. برای بعضی ها این دوره کوتاه یک روزه با تزریق های زمان دار به سختی مرگ یک عزیز می‌گذرد. اما خیلی های دیگر هستند که در همین لحظات هم دست از شوآف بر نمی‌دارند. مرتب عکس می‌گیرند و در صفحه مجازی شان عکس های ناگواری از جسد حیوان منتشر می‌کنند و کپشن می‌زنند: «بچه‌ام مرد!» سیل تسلیت است که تا روزهای بعد دریافت می‌کنند و صد البته تعداد دنبال کننده‌های شان دو برابر می‌شوند.

لطفا با جنبه باشید!

استارتر، یک تاپیک در یکی از تالارهای گفتگوی مشهور است. عنوان تاپیک این است: «لطفا با جنبه ها بیان.» در ادامه ماجرای از دست دادن سگ 3 ساله اش را مطرح کرده است. می‌گوید شب‌ها خواب ندارد. نتوانسته در 3 امتحان آخر دانشگاه شرکت کند. همسرش را مقصر می‌داند. آرزو می‌کند او هم مثل سگش زجر کش شود. همسرش را مقصر مرگ زودهنگام حیوان خانگی شان می‌داند. می‌خواهد قلاده سگش را قاب کند و به دیوار بزند تا گوشه ای از خانه محل یادبود او باشد. اما شوهرش دوباره مانع این کار شده است.

نیاز به دلداری دارد. اما کسی درکش نمی‌کند. جالب اینجاست که در این پیام ها با جنبه های زیادی این تاپیک و استارتش را تحویل گرفته‌اند. خیلی‌ها دلداری اش داده‌اند و بعضی ها با پیشنهاد یوگا و مدیتیشن و انرژی درمانی سعی داشته‌اند از تجارب موفقیت‌آمیز خودشان در گذر از مراحل سوگ حیوان خانگی شان بگویند. اما ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود. تجربه برخی از خانواده‌هایی که این موضوع را از سر گذارنده‌اند به قدری تلخ بوده که برای همیشه دور نگهداری از حیوان خانگی را قلم گرفته‌اند.

دو سال است که هیچ هدیه ای دخترمان را خوشحال نمی کند

دو سال می‌شود که مسیر همیشگی مدرسه دختر 9 ساله اش را تغییر داده است. مجبور است از راه پر ترافیک دیگری تردد کند تا دخترش به گریه نیفتد و بهانه نگیرد. فرانک می‌گوید دخترش دو سال پیش در کلینیکی که نزدیک به مدرسه اش بوده سگ کوچک شان را از دست داده است: «ملیسا تک فرزند بود. به دلیل مشغله‌های پدرش و شاغل بودن من خیلی از اوقاتش به تنهایی می‌گذشت. تعدادی از دوستان مان این پیشنهاد را کردند که برای پر کردن تنهایی دخترمان یک سگ به خانه بیاوریم.» ادامه روایت فرانک از وابستگی شدید دخترش به این سگ حکایت دارد: «ملیسا به قدری به سگ‌مان وابسته شده بود که ما دیگر کمتر به مسافرت هوایی می‌رفتیم تا سگ‌مان بی دردسر در مسافرت‌ها هم همراه ما باشد، چون دخترم راضی نمی‌شد که برای چند روز از او جدا بماند.

با سگ‌مان غذا می‌خورد و بازی می‌کرد و می‌خوابید و به گردش می‌رفت. تا این که این سگ دچار نوعی مسمومیت از غذای خشک شد که برندی فرانسوی داشت و البته با تاریخ گذشته وارد کشور شده بود. رفلاکس شدید دو ماه ادامه داشت. دخترم شاهد حال بد این سگ کوچک بود و خودش هم مدام غصه می خورد و دیگر با کسی حرف نمی زد تا این که این بیماری با مرگ در کلینیک نزدیک مدرسه دخترم به پایان رسید و تازه مشکلات ما شروع شد.» دختر فرانک حالا دیگر از هیچ هدیه و سرگرمی لذت نمی‌برد: «شاید باور کردنش سخت باشد اما روزهای اول به قدری بی میل به غذا بود که مجبور به تزریق سرم شدیم. هفته ها با کسی حرف نمی‌زد. از خانه بیرون نمی‌رفت. مادرم را خیلی دوست دارد اما وقتی او هم به خانه‌مان می‌آمد می‌رفت و خودش را به خواب می زد تا کسی را نبیند. 2 سال است که هیچ هدیه‌ای خوشحالش نمی کند و دیگر آن ملیسای بازیگوش و شاداب همیشگی نیست.» فرانک به گریه افتاده است: «بعضی از دوستان مان دوباره این پیشنهاد را داشتند که باز هم برایش یک حیوان خانگی دیگر بیاوریم اما یادآوری حال بد آن حیوان در خانه مان و غصه هایی که ملیسا برایش می خورد تجربه‌ای است که هرگز نمی‌خواهم تکرار شود.»

صفحه مجازی همسرم را دنبال نمی‌کنم

نگهداری از حیوان خانگی یا همسایگی با آن ها گاهی اوقات به زندگی بعضی از ما تحمیل می‌شود. فرهاد می‌گوید به دلیل نگرانی هایی که از این موضوع داشته و ترس از قضاوت شدن صفحه همسر خودش را در فضای مجازی دنبال نمی کند تا دیگران متوجه وضعیت روحی عجیب همسرش نشوند. روایتش را با جمله شاید درمانده‌تر از من در نگهداری از حیوان خانگی وجود نداشته باشد شروع می‌کند: «بین کادو های ازدواج مان سر و کله یک سگ مینیاتوری کوچک از نژاد شیدزو پیدا شد. بعدها کاشف به عمل آمد هدیه دهنده که از اقوام همسرم بودند قصد مهاجرت داشته‌اند و حالا با هماهنگی قبلی یا اتفاقی این سگ به ما سپرده و در واقع هدیه داده شد. روزهای اول ازدواج بود و ترجیح دادم درباره این موضوع سختگیری شدیدی بروز ندهم. همسرم هم مدام می گفت چند روز نگهش می‌داریم و بعد می سپاریمش به دوستی که در اطراف شهریار باغ داشت و از ده ها سگ و گربه نگهداری می کرد.»

فرهاد می‌گوید حالا این چند روز تبدیل به چند سال شده است: «وابستگی همسرم به این سگ روز به روز بیشتر شد. من در اداره ای مسئولیت داشتم و با همکارانم رابطه ای دوستانه داشتیم اما به همین دلیل  دعوت از آن ها هیچ وقت برای ما امکان پذیر نشد چون کسی نبود که همسرم به او اعتماد داشته باشد و این سگ رابرای چند ساعت به او بسپارد. در واقع با توجه به مخالفت‌های هر روزه من تصوری بیمار گونه پیدا کرده بود. فکر می‌کرد که می‌خواهیم این سگ را از او جدا کنیم و بگوییم بلایی به سر آن آمده و دیگر به او برنگردانیم.»

نمایش کارهای روزمره این سگ مینیاتوری از سرگرمی‌های هر روزه همسر فرهاد در فضای مجازی است: «صفحه همسرم خصوصی نیست و همه می توانند در همه حال این سگ را همراه همسرم بینند. به دلیل فضایی که در محل کارم حاکم است نمی توانم صفحه همسرم را در فضای مجازی دنبال کنم. صفحه من هم خصوصی نیست و همیشه نگران این هستم که دیگران بفهمند که در زندگی خصوصی مان چه می‌گذرد. اطرافیان ما بسیار مذهبی هستند و به همین دلیل رفت و آمد به خانه ما کم شد و اگر بخواهم صادقانه صحبت کنم باید بگویم همسرم که در ابتدا محبوب خانواده و فامیل مان بود از چشم خیلی ها افتاد. سینما و رستوران رفتن ما همیشه با دردسر همراه است. به راحتی نمی توانیم به مسافرت برویم. دردسر های نگهداری از این سگ حتی از یک نوزاد هم برای ما بیشتر است.»

نگرانی برای طول عمر حیوان خانگی

برخلاف آنچه همسرش درباره او فکر می‌کند فرهاد به شدت نگران سلامت این سگ است: «من عاشق همسرم هستم. بارها برای حل این مشکل و مطرح کردن شدت وابستگی همسرم به این سگ به مشاوران مختلفی مراجعه کرده‌ام. الان بیشتر از هر چیز نگران طول عمر این حیوان هستم. این سگ ها عمر طولانی ندارند و ممکن است با بیماری های مختلفی از بین بروند. همسرم روحیه حساسی دارد و حتما رفتار بیمار گونه تری پیدا می‌کند. وجود این سگ باعث شده رابطه اش با دیگران به حداقل برسد و نوعی کینه از دیگران در او ایجاد شده است. اگر آن را از دست بدهد نمی دانم چه بر سر او و زندگی مان خواهد آمد.»

عکس یادگاری با جسد حیوان خانگی

برای تعدادی دیگر از کسانی که در خانه از سگ‌ها و گربه‌ها نگهداری می‌کنند حتی مرگ این حیوانات هم ادامه ای برای شوآف های آن ها در فضای مجازی است. کافی است همین عنوان را گوگل کنید یا در فضای مجازی هشتگ های مربوط به این اتفاق را مرور کنید، صفحه‌های عکس یادگاری با جسد حیوانات خانگی است که پشت بند هم به شما پیشنهاد می‌شود. ریخت و روز این عکس ها یکی از دیگر حال بد کن تر است و هدف از انتشار آن ها در هاله ای از ابهام قرار دارد. دکتر سیما فردوسی روانشناس بالینی می‌گوید عقده خود اظهاری و توجه طلب کردن از دیگران باعث می‌شود افراد بیش از اندازه در فضای مجازی زندگی خصوصی شان را بروز بدهند و در این میان  حیوانات خانگی ابزاری برای این نوع افراد هستند: «وجود این نوع حیوانات خانگی باعث جلب توجه می شود و کمکی برای بیشتر دیده شدن این دسته از افراد در جامعه است. داشتن عقده توجه و تلاش بیمارگونه برای جذب دنبال کننده‌های بیشتر ریشه ها و دلایل بی شماری می تواند داشته باشد. عوامل این موضوع از فردی به فرد دیگر متفاوت است اما آنچه این نوع رفتار را در یک فرد به ظاهر بالغ شکل می دهد وجود نوعی اضطراب و اعتماد به نفس سرکوب شده است. اساسا هر نوع فعالیت برای تمنای توجه دیگران در نخستین گام این نشانی را به ما می‌دهد که فرد محتاج دیده شدن است و این مسئله با فراگیر شدن استفاده از صفحات مجازی از گذشته بیشتر در دسترس افراد قرار گرفته است. فرد با دنبال کننده‌های بیشتر احساس مهم بودن می‌کند و بروز ابعاد زندگی خصوصی روند سریع تر و حتی عجیب‌تری به خود می‌گیرد و ممکن است در این صفحات مجازی تصاویری ببینیم که عرف جامعه نیست و هیچ عقل سلیمی آن را تایید نمی‌کند.»

با شیوع کرونا حیوانات عزیز کرده ولگرد شدند!

در هفته‌های نخست شروع اپیدمی کووید 19 بسیاری از کسانی که در خانه های شان از سگ ها، گربه ها و خرگوش ها نگهداری می‌کردند این حیوانات عزیز کرده شان را در خیابان ها رها کردند چرا که یکی از فرضیه ها این بود که این ویروس خطرناک از طریق حیوانات به انسان منتقل شده است. کمتر از یک ماه این فرضیه رد شد و پس از آن از در و دیوار شهر کاغذ های اعلامیه مژدگانی به یابنده سگ و گربه گم شده! می ریخت.

آنهایی که در صفحه‌های مجازی شان بدون سگ و گربه شان آب از گلوی شان پایین نمی رفت حالا دچار عذاب وجدان شده بودند و کوچه به کوچه به دنبال حیوان زبان بسته ای بودند که توان محافظت از خودش در شهر را نداشت و نمی توانست و تربیت نشده بود که غذایی برای خوردن پیدا کند. نتیجه مشخص بود. بسیاری از این حیوانات در سرمای اسفند ماه و از گرسنگی تلف شدند و صاحبان شان برای ادامه شوآف ها به سراغ حیوان خانگی دیگری رفتند.

تبعات آمادگی نداشتن برای مرگ حیوان خانگی

دکتر علیرضا تبریزی روانشناس کودک و نوجوان می گوید دلایل بسیاری از خانواده ها برای نگهداری از حیوانات خانگی دلیل مناسبی نیست: «تعدادی از زوج ها هستند که می خواهند حیوان خانگی را جایگزین فرزند آوری کنند. در مواردی دیگر خانواده فرزند دوم نمی‌خواهند و برای این که فرزند اول تنها نباشد برای او حیوان خانگی می‌گیرند. دسته دیگری از والدین نیز اصرار فرزندان شان را پایه و اساس نگهداری از حیوانات در منزل عنوان می‌کنند. از نظر روانشناسی این سه مورد دلایل چندان مناسبی برای نگهداری از یک حیوان خانگی نیستند.» دکتر تبریزی به تبعات نگهداری از حیوانات خانگی برای کودکان نیز اشاره می‌کند: «در برخی از موارد نگهداری از حیوان خانگی ممکن است برای کودک مفید باشد. به عنوان مثال اگر مسئولیت غذا دادن به حیوان به او واگذار شود یاد می گیرد که وقت شناس باشد و مسئولیتش را قبول کند. اما نباید فراموش کنیم که حیوان خانگی یک موجود زنده است و هر موجود زنده در نهایت فانی است و بعد از چند سال می میرد. اگر کودک برای سوگ آمادگی نداشته باشد و مفهوم مرگ را نداند یا وابستگی بیش از اندازه ای به حیوان خانگی اش داشته باشد ممکن است به شدت از این مسئله آسیب ببیند.» اضطراب سوگ یکی از بیماری هایی است که کودکان بعد از مرگ دیگران یا حیوان خانگی به آن دچار می شوند:«در این شرایط گاهی همه چیز را بی معنا می‌دانند. گاهی به شدت دچار اضطراب می‌شوند و مدام به این فکر می‌کنند حالا که حیوان خانگی شان را از دست داده‌اند ممکن است همین فردا پدر یا مادر خود را از دست بدهند و همین ریشه ای برای اضطراب می شود و اگر درمان صورت نگیرد این نوع از بیماری ها می توانند زمینه ساز مسائل دیگر شوند.»

داستان نخ نما شده پشیمانی و وابستگی

شاید باورش ساده نباشد اما تا به حال چند مورد خودکشی به دلیل از دست دادن حیوان خانگی گزارش شده است. «سروش غفاری» از کسانی است که به دلیل وابستگی به نگهداری حیوان خانگی‌شان ادامه می‌دهد: «هزینه‌های نگهداری از حیوان خانگی روز به روز بیشتر می شود. ما به شدت پشیمان و از طرفی به گربه های مان وابسته شده ایم.» سروش می‌داند که گاهی همین وابستگی باعث ایجاد اختلال هایی در روند زندگی روزمره می‌شود: «همسر یکی از دوستان مان سگش را گم کرده بود. دوست ما تعریف می‌کرد که وقتی ناامید شدند همسرش می خواسته اقدام به خودکشی کند چون دیدن جای خالی حیوان در آن خانه عذابش می‌داد. من نگران این نوع رفتار بیمارگونه از طرف خودم و همسرم نیستم اما ما قصد بچه دار شدن داریم و نمی‌دانم با آمدن بچه و مسئولیت ها و هزینه‌هایش همچنان می‌توانیم به این رویه ادامه بدهیم یا نه. راستش به شدت از این که در آپارتمان‌مان با این گربه‌ها زندگی کردیم پشیمان هستیم اما وابستگی نمی‌گذارد که آن ها را به کسی واگذار کنیم.» ماجرایی که سروش از آن می گوید این روزها در بین بسیاری از کسانی که در آپارتمان های شان از حیوانات نگهداری می کنند قوت گرفته است. بهتر است پیش از آوردن حیوانات به خانه به این بعد از ماجرا توجه ویژه ای داشته باشیم تا دچار این نوع از تبعات نشویم.