منطقه زیبای الموت را بسیاری با قلعهای به همین نام در منطقه میشناسند. قلعهای که حسن صباح و پیروانش را در دل خود جای داد. وقتی صحبت از قلعه الموت میشود شاید همان حسی در وجودمان شکل میگیرد که هنگام دیدن قلعه رودخان. عاشقان تاریخ گمشده و طبیعت ناب، با قدم زدن بر پلههای قلعه الموت، تصاویری از تاریخ را میبینند، لحظاتی از جنگها، پیروزیها و شکستها، حضور فرمانده در میان یاران و جنگاورانش، و رخدادهای بسیاری که در دل این قلعه حادث شده است.
قلعهای با شگفتیهای بسیار
شهرت قلعه الموت به نام حسن صباح مروج مذهب اسماعلیه در دوره سلجوقی پیوند خورده است. صباح پس از رانده شدن از درگاه سلجوقیان برای یافتن پناهگاهی برای یاران و همکیشان خود، ایران را گشت و در آخر قلعه الموت را برگزید. او در سال ۴۸۲ هجری قمری این قلعه را تصرف کرد و هزار یا به روایتی سه هزار دینار طلا به عنوان بهای آن به حاکم رانده شده آن داد.
قلعه الموت در شمال شرقی روستایی به نام گازرخان یا قصرخان بر بلندای صخرهای به ارتفاع حدود ۲ هزار متر از سطح دریا به رنگ سرخ و خاکستری بنا شده است. قلعهای که ساخته شده بوده تا هرگز تسخیر نشود. قلعه الموت سه برج دیدبانی دارد و از هر سو به پرتگاه میرسد و تنها راه ورود و خروج قلعه در انتهای ضلعی شمال شرقی آن است. چند متر پایینتر از درب ورودی، برج شرقی قلعه ساخته شده است تا بتواند در صورت حمله احتمالی دشمنان به قلعه، دیدبانی کند. در این محل تونلی به طول ۶ متر از دل سنگ حفاری شده است. با گذر از این تونل، برج جنوبی قلعه و دیوار جنوب غربی آن که روی شیب تخته سنگ ساخته شده است، نمایان میشود. در دامنه جنوبی کوه قلعه، خندقی به طول تقریبی ۵۰ متر ایجاد شده است و اهالی قلعه برای جلوگیری از ورود مهاجمان به داخل، آن را از آب پر میکردند.
آتشی که مغول بر جانش زد
قلعه الموت روزهای سخت حمله مغولها به ایران را با گوشت و پوست حس کرده است. وقتی که در شوال ۶۵۴ هجری قمری با دستور هولاکو، فرمانده مغولها، آتش بر جانش انداختند و اجازه دادند تا این قلعه و کتابخانه بزرگ حسن صباح در آتش بسوزد و از آن جز بنایی بیهیچ باقی نماند. پس از آن، الموت تبعیدگاه و زندان مخالفان مغول شد. با رفتن این مهاجمان از ایران، در دوران حکومت شاه تهماسب صفوی به تاریخ ۹۳۰ هجری قمری، الموت به خود آمد و تا سال ۱۰۰۶ هجری قمری سالم ماند. کلنگ نابودی زمان قاجاریان بر پیکر الموت زده شد. ویرانیهای ایجاد شده در این قلعه، یادگار حفاریهای غیرمجاز در دوران قاجار با هدف یافتن گنج است.
قلعه لمبسر؛ بازمانده از ساسانیان
الموت اگرچه نامدارترین و مشهورترین قلعه در این منطقه به شمار میرود اما تنها قلعه این حوالی نیست. در همین منطقه الموت، جایی در نزدیکی شمال شرقی شهر رازمیان در بخش الموت غربی، قلعهای با نام قلعه لمبسر یا لمسر سر پا ایستاده است که قدمت آن به دوران ساسانیان باز میگردد. ایام شکوه این قلعه به دوره سلجوقیان میرسد، زمانی که حاکمان وابسته به سلجوقیان از آن بهره میبردند و پس از آن اسماعیلیان در آن مستقر شدند. گفته میشود بعد از قلعه حسن صباح، این قلعه از مهمترین پایگاههای اسماعیلیان بوده است.
چهره طبیعت بر قاب دریاچه اوان
در مسیر رسیدن به قلعه الموت، جایی در میان روستاهای اوان، وربن، زواردشت و زرآباد، دریاچهای زیبا و چهار فصل از چشمههای کوچک زیرزمینی شکل گرفته است که پناهگاه پرندگان مهاجری چون قو، غاز و مرغابی است. زیبایی بی حد و حصر این دریاچه، گردشگران بسیاری را به سوی خود میخواند. این دریاچه که بیش از هفتاد هزار متر مربع مساحت دارد، در ارتفاع هزار و هشتصد و پانزده متری از سطح دریا واقع شدهاست. در وسیعترین قسمتهای دریاچه طول آن به ۳۲۵ متر و عرض آن به ۲۷۵ متر میرسد. از سرریز آب دریاچه، رود کوچکی تشکیل میشود که آب آن مورد استفاده کشاورزان روستاهای کوشک و آیین است.
در این زمینه بخوانید:
راه رسیدن به الموت
منطقه زیبا و گردشگری الموت در حوزه استان قزوین قرار دارد و برای رفتن به این منطقه باید از جاده کرج به قزوین، پیش از رسیدن به قزوین، وارد جاده فرعی از سمت راست اتوبان شد و مسیر را به سمت شمال ادامه داد. از ابتدای جاده حدود ۲ ساعت زمان لازم است تا به الموت رسید. زمانی که با تماشای سرسبزیها و درختان سر به فلک کشیده با شکوفههای رنگینکمانی در بهار و برگهای رنگارنگ در پاییز، مثل یک چشم بهم زدن میگذارد. در مسیر، تا دلتان بخواهد فضا برای عکاسی از طبیعت وجود دارد، از مزارع کرت بندی شده تا طبیعت دست نخورده. با عبور از روستای معلم کلایه، ده دقیقه زمان لازم است تا به دریاچه زیبای اوان رسید. کمتر از نیم ساعت بعد از آن، قلعه الموت در نزدیکی روستای گازرخان خودنمایی میکند.