منوچهر هادی، کارگردانی سریال «دل» را برعهده دارد و گویی پس از ساخت سریال «عاشقانه» و «رحمان ۱۴۰۰» پروژههای درآمدزا و تجاری بیش از پیش به مذاقش خوش آمده است. کسانی که با کارهای سینمایی و سریالهای منوچهر هادی آشنا هستند به خوبی میدانند که تنها عنصر مهم در کارهای او گیشهای بودن است و فروش فیلم برای او اولویت دارد. با توجه به پشتوانه مالی قوی، کارهایش همواره در این امر موفق بوده است. اما در کارنامه منوچهر هادی نکته پررنگتری هم وجود دارد؛ ضعف فیلمنامه و داستان در واقع نقاط مبهم کارهای اوست.
فیلمنامه، پول و داستانهای عامهپسند
سریال «دل» داستان دو خانواده و دختر و پسری است که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند اما در شب عروسیشان که تدارکهای بسیاری دیدهاند، عروس ناگهان از آرایشگاه ناپدید میشود و مراسم عروسی به هم میخورد. این سریال با ضعف فیلمنامه روبهرو است و مانند سایر آثار هادی تلاش شده تا این ضعف با حضور بازیگران شناخته شده و عامهپسند جبران شود تا موفقیت تجاری کسب کند. فیلمنامه سریال به تایید منتقدان ضعیف است و درگیر کلیشههاست. در این سریال تنها سوالیهایی مطرح میشود که به شکلی عجیب و بیمعنا به آنها پاسخ داده نمیشود تا با این کلیشه زننده سریال را بتوان کش داد.
شخصیتپردازیها در این سریال ضعیف هستند، تیپهای شخصیتی کلیشهای و در سطحی نزدیک به سریال های ترکی است. مادر همسری کینهتوز در برابر مردی آرام قرار دارد که حتی انتخاب بازیگر نقش این زن با کلیشه روبرو شده است و «نسرین مقانلو» آن را بازی کرده است.
موسیقی متن سریال را با اینکه نامی شناختهشدهای چون «بابک زرین» ساخته است اما کمتر میتواند ارتباطی با فیلمنامه و روند سریال برقرار کند.
منوچهر هادی در کارهایش با تکیه بر بازیگران و نامها گیشهها را فتح میکند و گاها شاید بتواند نصفه نیمه شخصیتها را از آب در بیاورد. سریال دل گرچه از این قاعده مستثنی نیست اما علیرغم استفاده از نامهای بزرگی چون سعید راد، بیژن امکانیان، حامد بهداد، یکتا ناصر، افسانه بایگان، ساره بیات، مهران کوشکی، مهرآوه شریفینیا و ... حتی از پردازش شخصیتها به طور کامل در قصه عاجز است. حضور «سعید راد» و «بیژن امکانیان» با کارنامهای موجه در سینما و تلویزیون در این سریال هم مورد نقد مخاطبان آن است.
در این زمینه بخوانید:
سریال روزی روزگاری؛ داستان راهزنی که ماندگار شد
۷ سریال تلویزیونی سرگرمکننده که داستانشان شما را درگیر خود میکند
جنون ثروت و تحقیر فقر
یکی دیگر از نقاط انتقاد برانگیز در این سریال مربوط به مسالهای میشود که چندسالی است شبکه نمایش خانگی را به خود درگیر کرده است و در سریالهای زیادی از این بستر رسانهای مصداق دارد. جنون ثروت و تحقیر فقر نیز در این سریال به شکل عجیبی به تصویر کشیده میشود و در این سریال لحظه به لحظه شاهد تبلیغ خاموش سبک زندگی لاکچری هستیم که حتی در شکل فیلمبرداری و حرکت دوربین نیز به تصویر کشیده شده است. قصهای که نه اتفاقات کلیشهای و نه آدمهایش هیچ ارتباطی به مردم و مخاطب ندارند. تمام شخصیتهای سریال به شکل اغراقآمیزی ثروتمند هستند، زندگیهایی غیرعادی دارند، در خانههایی شبیه به کاخ زندگی میکنند، ماشینهای لاکچری سوار میشوند و تنها افرادی که در سریال دل ثروتمند نیستند خدمتکار یکی از خانههای لاکچری و یک خلافکار شرور هستند. چه واقعیتی از زندگی اجتماعی مردم ما در چنین سریالی وجود دارد؟
آگهیهای بازرگانی که سریال میشوند
ریتم کند داستان سریال و کش دادن بی دلیل آن از یک سو و استفاده افراطی و بیمنطق از اسپانسرها در این سریال از سوی دیگر باعث شده است که هر قسمت آن شاید در خوشبینانهترین حالت ۱۷ تا ۱۸ دقیقه زمان مفید داشته باشد. اگر ندانید که دل قرار بوده یک سریال باشد و به تماشای آن بشینید، احتمالا تصور خواهید کرد که مشغول تماشای مجموعه آگهیهای بازرگانی لاکچری هستید!
برای مثال در جایی از سریال برای تبلیغ یک تالار مجلل یکی از شخصیتهای سریال لیست هزینههای عروسی را میگیرد و بعد با مکث و تمرکز دوربین روی لیست هزینهها حتی به مخاطب نشان میدهد که این تالار لاکچری که قرار است در ادامه ببینید برای یک مراسم عروسی به چه اندازه هزینه دریافت میکند!