فیلمهای کارآگاهی که گاهی مضمونهای جاسوسمحور هم دارند، تقریبا نشانی از احساسات را یدک نمیکشند. در بیشتر این فیلمها، شخصیتهای خوب و بد با جدیت و بدون هیچ نشانی از آرامش برای رسیدن به هدف اصلیشان تلاش میکنند. تفاوتی ندارد این هدف دستگیری یک قاتل سرشناس باشد یا قتل عام چند انسان بیگناه دیگر؛ در فیلمهای کارآگاهی، احساسات تقریبا جایگاهی ندارد.
اما لحن همیشه جدی این فیلمها، دلیل نمیشود هیچ کارگردانی برای ساخت فیلمهای کارآگاهی اما عاشقانه انگیزهای نداشته باشد. برخلاف چیزی که تصور میکنیم، فیلمهایی که با وجود مضمون جناییشان نشانی از عشق را همراه میکنند، چندان هم ناامیدکننده نیستند.
در ادامه میتوانید با پنج فیلم کارآگاهی آشنا شوید که برخلاف ماهیت جناییشان، عاشقانه و احساسی هم هستند.
(متفقین) Allied
نمره منتقدان: ۶۰ از ۱۰۰
داستان فیلم در جنگ جهانی دوم در جریان است. جایی که آلمان و همهی متحدانش یک تهدید بسیار بزرگ برای جهان هستند. بنابراین دولتهای متفقین در تلاش هستند تا مانع قدرت بیشتر آنها شوند. بنابراین مکس واتان از سوی سازمان اطلاعات بریتانیا مامور میشود تا در کنار ماریان بوسهژوق، چریکِ فرانسوی، به عنوان دو تروریست مخفی حاضر شود. آنها باید یکی از مقامات حکومتی آلمان را ترور کنند. اما بوسهژوق و واتان به یکدیگر علاقه میشوند. این رابطهی عاشقانه میتواند مسئولیتهای پیچیدهی آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
(سه روز آینده) The Next Three Days
نمره منتقدان: ۵۲ از ۱۰۰
لارا برنان به شکلی کاملا تصادفی در یک صحنه قتل حاضر میشود. قاتل پس از انجام قتل، فرار میکند. لارا که حسابی ترسیده است در یک حرکت کاملا احساسی برخی از جزییات صحنهی قتل را به هم میریزد. حالا که همهی شواهد موجود بر علیه اوست، پلیس به راحتی لارا دستگیر میکند. با این حال لارا واقعا بیگناه است. همسرش از این حادثه بینهایت خشمگین است و تصمیم میگیرد به هر شکلی که شده لارا فراری دهد. او با تهیهی پاسپورت جعلی برای خودش، لارا و فرزندشان نقشهای را آماده میکند تا با فراریدادن همسرش، زندگی جدیدی را در کشور تازهای آغاز کند.
(تمرکز) Focus
نمره منتقدان: ۵۶ از ۱۰۰
نیکی اسپرگن یک کلاهبردار باتجربه و شناختهشده است. او یک شب راهی رستورانی بزرگ میشود. در آنجا با سارق و جیببری مبتدی به نام جس برت آشنا میشود که تلاشهایش برای جیببری، خیلی هم حرفهای نیست. آنها بایکدیگر آشنا میشوند و این آشنایی تقریبا آغاز رابطهای عاشقانه است که تغییرات بزرگی را تجربه میکند. چندی بعد، نیکی دوباره جس را میبیند و به او پیشنهاد میکند که به عنوان مربی در کنارش باشد. اما اوضاع قرار نیست همیشه هم آرام و رمانتیک باقی بماند.
(رازی درون چشمهایش) The Secret in Their Eyes
نمره منتقدان: ۳۹ از ۱۰۰
بنیامین پس از سالها با همکار سابقش دیدار میکند. او در گذشته قاضی بوده و دیدارش با ایرنه که روزگاری بازجوی جنایی بوده، یادآور تجربیات مشترک آنها است. آنها بیش از اندازه از دیدن دوباره یکدیگر خوشحال هستند. بیست و پنج سال قبل، وقتی ایرنه دستیار قاضی بود و بنیامین به عنوان بازجویی زیر نظر او کار میکرد، آنها درگیر یک پرونده قتل و تجاوز بیرحمانه بودند. بنیامین به ایرنه میگوید دوست دارد دربارهی این پرونده وحشتناک کتابی بنویسد. اما در خلال حوادثی که میان آن دو رخ داده، داستانی عاشقانه وجود دارد.
بنیامین از صحنه جنایت دیدن کرده بود و جسد زن مقتول قساوت این جنایت را به خوبی بیان می کرد. دو کارگر بازداشت و محکوم شدند. بنیامین هرگز قانع نشد که آنها گناهکارند. اکنون او به ایرنه می گوید که می خواهد در اوقات فراغت خودش درباره این پرونده بنویسند.
(گردشگر) The Tourist
نمره منتقدان: ۲۰ از ۱۰۰
الیز زنی است که در پاریس سرگردان است. چراکه گروهی از مردان کارآگاه از لندن به سراغ او آمدهاند تا دستگیرش کنند. اما الیز هرگز قرار نیست دستگیر شود. او یک نامه از سوی الکساندر پیرس دریافت میکند. مردی که از سالها پیش عاشق او بوده و حالا که میداند الیز در مخصمه قرار دارد، از او میخواهد تا به حرفهایش گوش کند. الکساندر در نامه نوشته که الیز باید هر چه زودتر با قطاری از پاریس به مقصد ونیز حرکت کند و وارد ایتالیا شود.