آغاز سال تحصیلی
-
واگویه های ذهنی یک مادر در مسئله «سرویس مدرسه» بچه ها
آشپزی > آشپزی بومی مثل یک پیتزای مخلوط بود. ۱۲ سال تجربه سرویسی و بی سرویس بودنم را میگویم. گاهی رشدم میداد و مزه مرغ گریل شده روی پیتزا میشد زیر زبانم. گاهی هم زمینم میزد و بخش سوخته روی پیتزایم بود. چقدر خوب میشد فرزندانم هم می توانستند همین میزان از تجربه های مخلوط را در خاطرشان ثبت کنند.
-
چرا مادرها از مدرسه رفتن بچه ها نگرانند؟ | مامان های دیروز، مامان های امروز
خانواده > فرزندپروریهمیشه فکر میکردم بچه مدرسهای داشتن خیلی چیز خفنی است. صبح تا ظهر برای خودم هرکاری بخواهم ترتیب میدهم. اما وقتی مامانهای دیگر، پروژه صبح بیدارشو و به بچه صبحانه بده، شبهای امتحان جایی نرو و... را پیش رویم گذاشتند وا رفتم. ترسهای تازهای داشت رخ نشانم میداد.
-
کلاس اول تا دانشگاه؛ روایتهایی از امید و نگرانی
سبک زندگی > مدیریت خانهبا آغاز هر سال تحصیلی، نسیم تازهای از امید و نگرانی در دلهای دانشآموزان میوزد. مانند برگی تازه که به تازگی از درخت جدا شده و در باد میرقصد، دانشآموزان نیز در حال تجربه کردن تغییرات جدید، چه بزرگ و چه کوچک، هستند. این تغییرات میتوانند در قالب مدرسهای جدید، معلم جدید، یا حتی دوستان تازه و وظایف بیشتر بروز یابند.