تعادل میان دل و عقل؛ کلید انتخاب درست در ازدواج

تهران - ایرنا - در دنیای پرهیاهوی امروز که رابطه‌ها گاه به اندازه یک کلیک آغاز و تمام می‌شوند، انتخاب شریک زندگی شاید یکی از جدی‌ترین و حساس‌ترین تصمیم‌هایی باشد که هر انسانی می‌گیرد. تصمیمی که نه‌تنها آینده عاطفی فرد، بلکه رشد شخصیتی، آرامش روانی و کیفیت تمام سال‌های زندگی او را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

به گزارش ایرنا زندگی - در انتخاب شریک زندگی، گاهی احساسات می‌تواند ما را به انتخابی شتاب‌زده برساند، اما آیا این انتخاب به یک زندگی پایدار منجر می‌شود؟

در این انتخاب، که میان عقل و دل در نوسان است؛ بعضی تماماً عاشقانه تصمیم می‌گیرند و برخی دیگر با سردی محاسبه‌گرانه پای ازدواج می‌روند. اما آیا می‌توان نقطه تعادلی میان این دو یافت؟ چگونه بفهمیم انتخابمان نه از سر هیجان، بلکه از روی بلوغ و شناخت است؟

در گفت‌وگویی صمیمی با دکتر حمیدرضا افسری، زوج‌درمانگر، مشاور پیش از ازدواج و استاد دانشگاه، درباره  اهمیت تعادل بین دل و عقل در ازدواج و استفاده از ابزارهای علمی برای انتخاب آگاهانه واکاوی صحبت می کنیم. وی با نگاهی علمی و در عین حال واقع‌گرایانه، از لزوم حضور همزمان شور جوانی و شعور عقلانی در انتخاب همسر می‌گوید.

تعادل میان دل و عقل؛ کلید انتخاب درست در ازدواج

احساس یا عقل؛ کدام‌یک در انتخاب شریک زندگی نقش پررنگ‌تری دارد؟

گاهی دل زودتر از عقل تصمیم می‌گیرد؛ گاهی هم منطق آن‌قدر محتاط است که مجال عاشق شدن را از آدم می‌گیرد. اما در بزنگاه انتخابی به بزرگی ازدواج، این سؤال اساسی پیش می‌آید که باید به دل گوش سپرد یا پای عقل را محکم‌تر به میان کشید؟

افسری، در پاسخ به این پرسش، بر لزوم همراهی عقل و احساس در انتخاب شریک زندگی تأکید می‌کند و می‌گوید:«در خصوص انتخاب در ازدواج، نکته‌ای بسیار قابل توجه این است که باید انتخاب‌های ما هم بهره‌مند از شور و احساس جوانی و انتخاب‌هایی که با دلمان صورت می‌گیرد باشد و هم عقلانیت را در کنار خود داشته باشد.یعنی انتخابی که صرفاً به جهات عقلانی انجام شود، ممکن است در بسیاری جهات افراد هیچ ایرادی به یکدیگر نتوانند بگیرند و منطقاً بسیار مناسب هم باشند، ولی هیچ حسی نسبت به هم نداشته باشند. چنین ازدواجی معمولاً پس از گذشت مدتی تبدیل می‌شود به رابطه‌ای شبیه خواهر و برادری که دیگر حس و جذابیتی میان آن‌ها باقی نمی‌ماند و صرفاً با عقلانیت کنار هم هستند. مثل دو همسایه یا دو خواهر و برادر که کنار هم زندگی می‌کنند؛ و چنین رابطه‌ای قاعدتاً از نظر احساسی پایداری نخواهد داشت.»

در هر ازدواج موفقی، افراد باید همدیگر را بپسندند، دلشان یکدیگر را صدا بزند و گرایش داشته باشند، و هم از نظر عقلانی اشتراکاتی داشته باشند

او سپس به روی دیگر ماجرا اشاره می‌کند:«متقابلاً همه ما افرادی را می‌شناسیم که در محل کار، دانشگاه یا جاهای دیگر با احساسات خود کسی را انتخاب کرده‌اند. از معاشرت، زیستن و گذراندن اوقات خود با آن فرد لذت می‌برند، ولی از لحاظ شخصیتی با هم ناسازگار هستند.این نیز به مشکل می‌انجامد؛ زیرا اگر قرار باشد فقط از یکدیگر خوشمان بیاید و هیچ اشتراک دیگری وجود نداشته باشد، پس از پایان یافتن جذابیت‌های ظاهری و احساسات اولیه، آن‌گاه نبود اشتراکات موجب تزاحم و اختلاف می‌شود و دیگر شیرینی و جذابیتی باقی نمی‌ماند.»

افسری در جمع‌بندی این بخش، راه تعادل را پیشنهاد می‌دهد:«در هر ازدواج موفقی، افراد باید همدیگر را بپسندند، دلشان یکدیگر را صدا بزند و گرایش داشته باشند، و هم از نظر عقلانی اشتراکاتی داشته باشند. اگر اشتراک وجود نداشته باشد، پس از گذر زمان، اختلافات بیشتر بروز می‌یابد.»

تعادل میان دل و عقل؛ کلید انتخاب درست در ازدواج


اهمیت بهره‌گیری از نگاه‌های مکمل در جلسات خواستگاری

گاهی آشنایی‌های پیشین یا شکل‌گیری تدریجی علاقه، موجب می‌شود تا در جلسات خواستگاری، شور و احساس بر نگاه عقلانی غلبه یابد. در چنین شرایطی، نقش نگاه‌های بیرونی و بی‌طرف، بیش از پیش اهمیت می‌یابد.افسری با تأکید بر این مسئله می‌گوید:«در جلسات خواستگاری، بی‌تردید نخستین برخوردها باید با دل‌نشستگی همراه باشد. فرد باید از نظر ظاهری، نحوه بیان، گویش و حتی آداب و رفتار طرف مقابل را بپسندد و احساس جذابیت اولیه میان طرفین شکل بگیرد. اما این کافی نیست.»

او ادامه می‌دهد:«واقعیت آن است که در فضای محدود و رسمی جلسه خواستگاری، بسیاری از نکاتِ مهم از دید خود فرد پنهان می‌ماند. احساسات ممکن است قدرت داوری را کاهش دهد و نگاه او را به حقیقت مخدوش سازد. از همین رو، لازم است که گوش‌ها و چشم‌هایی دیگر نیز در این مسیر همراه باشند؛ یعنی والدین و نزدیکان آگاه و دلسوزی که با شناخت عمیق‌تر و تجربه بیشتر، بتوانند مشاهدات خود را در اختیار قرار دهند.»

بهره‌مندی از نگاه بیرونی و دریافت بازخورد از اطرافیان، می‌تواند مانع بسیاری از انتخاب‌های احساسی و شتاب‌زده شود.

افسری تأکید می‌کند: «هرگز نباید تنها به دریافت‌ها و برداشت‌های شخصی در چنین موضوع حساسی اکتفا کرد. بهره‌مندی از نگاه بیرونی و دریافت بازخورد از اطرافیان، می‌تواند مانع بسیاری از انتخاب‌های احساسی و شتاب‌زده شود.»

او اضافه می‌کند:«در برخی روابط، شدت عاطفه و علاقه‌ای که میان دو نفر شکل می‌گیرد، سبب بروز نوعی "کوری عقلانی" می‌شود. به‌عبارتی، فرد تلاش می‌کند تفاوت‌ها را نادیده بگیرد، آن‌ها را انکار کند و با نوعی تعصب مثبت، شریک عاطفی خود را بهترین و بی‌نقص‌ترین گزینه بداند؛ حتی اگر شواهد و نشانه‌های متعددی بر وجود تفاوت‌های جدی دلالت داشته باشد.»

او تأکید می‌کند در چنین شرایطی بهترین کسانی که می‌توانند نقش ناظر بی‌طرف را ایفا کنند، مشاوران ازدواج و روان‌شناسان متخصص در حوزه زوج‌درمانی هستند:« این افراد با بهره‌مندی از تجربه و دانش تخصصی، قادرند رابطه‌ عاطفی را از بیرون مشاهده کرده، زوایای پنهان آن را آشکار سازند و فرد را نسبت به انتخاب خود آگاه‌تر کنند.»

افسری تأکید می‌کند که بهره‌گیری از نظر کارشناسان، نه تنها نشانه ضعف در تصمیم‌گیری نیست، بلکه گامی عاقلانه برای ساختن آینده‌ای روشن و مبتنی بر شناخت درست است.

تعادل میان دل و عقل؛ کلید انتخاب درست در ازدواج

ضرورت بهره‌مندی از شناخت علمی و عاطفی در دوران آشنایی

شناخت واقع‌بینانه و همه‌جانبه از یکدیگر، ضرورتی اساسی در دوران پیش از ازدواج است؛ دورانی که اگر صرفاً با احساسات سطحی و هیجانات زودگذر سپری شود، می‌تواند آینده‌ رابطه را با تهدیدهای جدی مواجه سازد.

یک ازدواج موفق باید هم بر پایه‌کشش قلبی و محبت عاطفی بنا شده باشد، و هم عقلانیت و منطق پشتوانه‌ آن قرار گیرد.

این روانشناس و استاد دانشگاه، در این‌باره می‌گوید:«فراموش نکنیم که در علم روان‌شناسی و روان‌سنجی، ابزارهای متعددی برای سنجش و تحلیل شخصیت، استعدادها و ویژگی‌های رفتاری افراد در اختیار داریم. این ابزارها به ما کمک می‌کنند تا با نگاهی دقیق‌تر و علمی‌تر به شناخت تفاوت‌ها و شباهت‌های زوجین بپردازیم و بررسی کنیم که آیا ظرفیت روانی و فکری لازم برای زندگی مشترک در آن‌ها وجود دارد یا خیر.»

او تأکید می‌کند:«توصیه‌ من این است که حتماً از آزمون‌ها و ابزارهای تخصصی روان‌شناختی بهره‌مند شوید؛ ابزاری که می‌توانند ویژگی‌های پنهان شخصیتی را آشکار کرده و مسیر شناخت را شفاف‌تر سازند.»

افسری در جمع‌بندی نکات خود تصریح می‌کند:«در نهایت، یک ازدواج موفق باید هم بر پایه‌کشش قلبی و محبت عاطفی بنا شده باشد، و هم عقلانیت و منطق پشتوانه‌ آن قرار گیرد. دختر و پسر باید همدیگر را با دل بپسندند، اما با عقل خود، دوام و استحکام این انتخاب را بسنجند. چرا که هدف از ازدواج، تنها آغاز یک رابطه نیست، بلکه ساختن زندگی‌ای پایدار، ماندگار و همراه با اهداف مشترک است. اگر علاقه و محبت بتواند در بستر تفاهم و اشتراک رشد کند، آن‌گاه می‌توان به دوام سالیانِ در کنار هم بودن امیدوار بود؛ اما اگر رابطه تنها در دنیای مطلوب و گذرای امروز شکل گیرد، بدون چشم‌اندازی برای ماندگاری، طبیعی‌ست که این ازدواج به سرمنزل موفقیت نخواهد رسید.»

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.