علم اعداد از واقعیت تا شیادی

ایرنا- تهران- علم اعداد یا نورومولوژی یکی از علوم غریبه کهن است که قدمتی به بلندای بیش از ۶۰۰۰ سال پیش دارد، اما باید دید به راستی این علم حقیقی است یا ریشه در خرافات دارد؟ و آیا به وسیله این علم می توان طالع یک فرد را تغییر داد یا شیادی و کلاهبرداری است؟

گروه ایرنا زندگی- استفاده از عدد و حساب در همه زندگی و رشته‌های علمی گوناگون، شاخص و صفت علمی غالب عصر ماست. کشف اتم، فضانوردی و کاوش در کرات آسمانی، طب، اقتصاد و بسیاری دیگر از رشته‌های علمی و حتی اداره یک زندگی ساده همگی، عرصه‌های استفاده از اعداد، ارقام و حساب است.

وجود جدول حروف ابجد و کدگذاری هر یک از حروف به یک عدد سر منشا علم اعداد است که به مرور زمان همراه با پیشرفت بشر کامل‌تر شده و در زمان ظهور اسلام و پیشرفت علوم به دست دانشمندان ایرانی خصوصاً شیخ بهایی و میرداماد به اوج خود رسید، و کشفیات خاصی در این زمینه به عمل آمد و عرصه برای خودنمایی علومی چون جفر، علم اعداد، علم حروف و … کاملاً مهیا شد. اما آیا دست یابی به این علم به راستی مهیا است؟

علم اعداد از واقعیت تا شیادی

خاستگاه علم اعداد و نامها

شماره شناسی یک اختراع مدرن نیست. ریشه های آن به تمدن های باستانی بازمی گردد، جایی که اعتقاد بر این بود که اعداد دارای قدرت های عرفانی و اهمیت کیهانی هستند. منشأ آن در بابل و مصر باستان است، جایی که سیستم‌های عددی اولیه توسعه یافتند.

ریشه های بابلی

 بابلی ها از اولین کسانی بودند که اهمیت عرفانی را به اعداد نسبت دادند و از آنها در پیشگویی و سایر اعمال معنوی استفاده کردند. متون و مصنوعات باستانی، مانند الواحی به نامهای آنوما، آنو و انلیل، شواهدی از شیوه‌های اعداد بابلی ارائه می‌دهند و جزئیات چگونگی تفسیر پدیده‌های آسمانی و اهمیت عددی آنها را توضیح می‌دهند. به عنوان مثال، کاهنان بابلی از الگوهای عددی برای پیش بینی وقایع آسمانی و تفسیر فال استفاده می کردند. آنها با وضع حساب و عدد، سال را به ۱۲ ماه و ماه را به ۳۰ شبانه روز و شبانه روز را به ساعات، دقایق و ثانیه‌ها تقسیم کردند و عدد را تا ۶۰ به توان ۴ می‌شمردند. تقسیمات شمارشی آنها شصت شصت بوده که در اصطلاح «حساب ستّینی» نامیده می‌شود.

نفوذ مصریان

 مصریان باستان نیز درک عمیقی از اعداد داشتند و آنها را با خدایان، اسطوره ها و اصول کیهانی مرتبط می دانستند. برای مثال، عدد ۴۲ نماینده ۴۲ قاضی زندگی پس از مرگ در کتاب مردگان بود. کتیبه های هیروگلیف و طراحی سازه های تاریخی مانند هرم بزرگ جیزه نیز استفاده پیچیده مصریان از اعداد را نشان می دهد.

فیثاغورث و علم اعداد

عدد شناسی به فیثاغورث، ریاضیدان و فیلسوف مشهور یونانی، اغلب نسبت داده می شود. او معتقد بود که اعداد جوهر همه چیز هستند و جهان بر اساس روابط عددی ساخته شده است. او در این مورد بیان کرد: اعداد پل بین نامحسوس و محسوس، عرفانی و علمی هستند. آنها زبان کائنات هستند.

فیثاغورث و پیروانش سیستمی را ایجاد کردند که در آن اعداد با ویژگی ها و مفاهیم مختلف مطابقت داشتند و اساس عدد شناسی مدرن را تشکیل می دادند. به عنوان مثال، عدد ۱ نماد وحدت و خلقت است، در حالی که عدد ۲ نشان دهنده دوگانگی و تعادل است.

علم اعداد از واقعیت تا شیادی

علم اعداد در ملل مختلف

پیشینیان که دانسته‌هایشان براساس خرد و حکمت باستان بود، به خوبی فهمیده بودند که هر اسمی فرکانس انرژی خاصی را با خود حمل می‌کند که بر زندگی حامل اسم بسیار تأثیرگذار است. این تأثیرگذاری را بسیاری از تمدن ها و ملل در نقاط مختلف کره زمین دریافته و مورد استفاده قرار داده‌اند.

بومیان آمریکا معتقد بودند، کسانی که یک مقطع از زندگی را تمام کرده و وارد مرحله مهم دیگری از زندگی ‌شده‌اند، باید نام خود را عوض کنند.

برخی قبایل سرخپوستی برای بعضی افراد دو نام می گذاشتن، یکی از آنها هرگز به صورت عمومی آشکار نمی‌شد، علت اصلی هم قدرت موجود در آن بوده که می‌توانسته به شخص دیگری منتقل شود.

اروپائیان در قرن هفدهم با استفاده از آناگرام، روش به هم ریختن حروف یک کلمه و ساخت کلمات جدید از روی آن، به این نتیجه رسیده‌ بودند که با به هم ریختن نام اشخاص می‌توان به کلمه‌ ای برای بررسی شخصیت فرد دست یافت. مثلاً پت مستعد و باهوش است. گرتا بزرگ است و دورا هم مانند جاده همیشه در سفر است.

اسکیموها وقتی پیر می‌شوند برای خود اسم جدیدی انتخاب می‌کنند، و امیدوارند که با اسم جدید نیرو و توان تازه‌ای به آنها داده شود.

در اندونزی نیز پس از تحمل یک دروه رنج و ناراحتی شدید و طولانی یا بیماری سخت اسم خود را عوض می‌کنند، آنها معتقدند که با این کار شیطان را برای پیدا کردن مجددشان گیج می‌کنند و این آشفتگی باعث می‌شود که اندوه و حزن دیگر آنها را پیدا نکند.

در مذاهب گوناگون و کتب مقدس نیز مثال هایی در این زمینه وجود دارد. در انجیل شخصیت های بسیاری هستند که با تغییر مکان و موقعیت از محلی به محل دیگر یا پایان یافتن یک دوره رنج ومحنت نامشان تغییر کرده است. برای مثال مسیح، برای بالا بردن اعتماد به نفس شعمون، نام اور ا به پیتر تغییر داد و یا  سارایی در سن ۹۰ سالگی، پس از تحمل سال ها نازایی، نام خود را به ساره تغییر داد. در سنت یهودیان، تا به امروز هم وقتی کسی از بیماری طولانی رنج می‌برد، نامی برای او انتخاب می‌شود به این امیداست که فرکانس انرژی نام جدید او را برای زندگی تازه و سرشار از سلامتی کمک کند.

علم اعداد از واقعیت تا شیادی

جایگاه علم اعداد در اسلام

بیشتر علما و مفسران قرآن بر این باورند که اعداد و مسمّیات آنها و ارقام و دلایلشان از علم اسماء است که خداوند به حضرت آدم علیه السلام آموخته است. در دین اسلام علم‌الأسماء، دانشی است که ملاک برتری انسان بر فرشتگان است و آفرینش و خلافت الهی او را برای آنان موجه می‌سازد. این بحث درآیه ۳۰ تا ۳۲ از سورة بقره در ضمن داستان گفت‌وگوی خداوند با فرشتگان درباره خلافت انسان و آموزش علم اسما به انسان مطرح شده است. از گفت‌وگوهای آیات یاد شده می‌توان این‌گونه استنباط کرد که در حقیقت دلیل و توجیه خلقت حضرت آدم(ع) به‌عنوان خلیفه خداوند در زمین به جای فرشتگان، فراگرفتن علم‌الأسماء بوده است.

در خواندن برخی ادعیه و اذکار مستحب وارده از سوی معصومان علیهم السلام، عدد و روز خاصی سفارش شده است که رعایت آن طبق دستور لازم است. امام صادق علیه السلام فرمود: بدانید که اسماءاللّه به منزله گنج‌اند و عدد به منزله ذراع، اگر ذراع را کمتر بگیری به گنج نمی‌رسی و اگر فزون‌تر بگیری از آن درمی‌گذری. از این‌ رو عرفا برای اعداد، اسرار، ارواح و منازلی قائل‌اند و عدد را سرّی از اسرار الهی در عالم وجود می‌دانند.

قرآن در آیاتی پرشمار با ذکر اعداد و ارقام، توجه انسان را به شمارش و حساب جلب کرده است: «وَإِنَّ یوْمًا عِنْدَ رَبِّک کأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ». (سوره حج/۲۲، ۴۷)؛ همچنین انسان را متوجه عناصر زمان کرده که با محاسبه به ساعات، ایام، ماهها و سالها منتهی می‌شود: «هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ». (سوره یونس/۱۰، ۵) تاریخ، مبتنی بر گردش ماه و خورشید طبیعی و همگانی است.

با توجه به موارد بیان شده می توان گفت؛ علم اعداد وجود دارد اما جزء علوم غریبه است و اشراف بر آن کار هر فردی نیست. دکتر سید جعفر سجادی در جلد دوم کتاب فرهنگ معارف اسلامی در این باره می گوید: آنچه که در حال حاضر به عنوان علم اعداد، علم حروف یا علم خواص حروف نامیده می شود بدون اینکه جنبة علمی داشته باشد در تمدن اسلامی گسترش بسیار یافته است و کتابها و وسایل دیگری در این باب نوشته اند. بر طبق قواعد این علم با رعایت حساب ابجدی، از کلمات و جملات، خاصیت هایی را بدست می آورند و این کار را با کلمات قرآن و احادیث هم انجام می دهند و نکاتی را استخراج می کنند و معتقدند از خواص حروف می توان آینده خود را بدست آورد یا رفع بلا نمود و یا به حکومت و قدرت رسید که این مسایل مطابق با شرع نیست و عقل نیز آن را تأیید نمی کند و با هدف اغفال مردم صورت می گیرد.

تصرف در عالم و کسب چنین قدرتهایی در هر صورت شدنی و ممکن است که از راه خداشناسی، ریاضت و مانند آن تحصیل می‌شود و بطور کلی به دو راه حلال و حرام می توان چنین قدرتهایی را کسب نمود. اما اسلام هیچگاه به این امر توصیه ننموده و آنرا هدف نمی داند بلکه برای کسی که در راه خداوند گام بر می دارد کسب بعضی مقامات، علوم و قدرتها، طبیعی است. و این افراد که از راه دین به چنین قدرتی دست یافته اند هیچگاه برای نفع شخصی خود از قدرت و علم خدادادی استفاده نمی کنند و موظف هستند مطابق با ظاهر شریعت زندگی نموده، مشکلات خود را حل کنند. نمونه واضح آن عدم استفاده امام حسین (ع) از قدرت ولایی خود در جریان حادثه کربلاست.

شمس الدین آملی در کتاب  نفایس الفنون این علم را در اختیار امیرالمؤمنین و امامان معصوم دانسته و منسوب به اهل بیت(ع) می داند که اکنون در اختیار حضرت ولیعصر عج است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.