گروه ایرنا زندگی _ پس از سخنرانی مقام معظم رهبری و تاکید ایشان بر کمک به جبهه مقاومت و مردم مظلوم لبنان تمام فکر و ذهنم به این سو منعطف شد که چگونه میتوانم وظیفه خودم را انجام داده و و حق و دینم را ادا کنم. آنشب تا صبح نخوابیدم و توسل کردم تا انشاالله خدا بهترین راه را پیش رویم قرار دهد تا بتوانم به بهترین شکل وظیفه خودم را انجام دهم. این بخشی از صحبتهای خانوم منصوره فتحعلیخانی دبیر بازنشسته و خادمیار آستان قدس رضوی در منطقه ۸ استان تهران است. خانم فتحعلی خانی که پس از اهدای تمام طلاها و نقره ها و تنهای خودروی خود به جبهه مقاومت بازهم عذاب وجدان داشت، برای همین حلقه ازدواج خود را نیز اهدا کرد تا پیش خود آسوده خاطر باشد که تا آنجا که در توان داشته به مردم لبنان کمک کرده است.
اهدای طلاها و نقره ها
منصوره فتحعلیخانی که دبیر بازنشسته آموزش و پروش و خادمیار آستان قدس رضوی در منطقه ۸ تهران است، در گفتگو با خبرنگار ایرنا گفت: فردای تاکید مقام معظم رهبری و واجب دانستن بر کمک به مردم لبنان بر همه مسلمانان، در خصوص اهدای طلاها و نقره هایم با همسرم صحبت کردم. او مثل همیشه یار و یاور من بود و مخالفتی نکرد، در واقع مشوق اصلی من همسرم بود. بنابراین همه طلاها و نقره هایم را به جز حلقه ازدواجم را به همسرم دادم تا به دفتر مقام معظم رهبری اهدا کند. همراه آن نامهای برای حضرت آقا نوشتم که به تبعیت شما فقط حلقه ازدواجم را برای خودم نگه داشتم.
ماشینی که عاقبتش چه شد؟
فردای آن روز سید حسن نصرالله به شهادت رسید و بر شدت ظلم و ستم رژیم ستمگر صهیونیستی افزوده شد. با وجود این احساس کردم حق بیشتری بر گردن ما است و ما باید تلاش بیشتری در راستای کمک به این مردم مظلوم داشته باشیم. لذا دوباره با همسرم صحبت کردم و باز هم همسرم موافق و همراهم بود و قرار شد تنها خودرومان را که همیشه با صلوات به نیت سلامتی اما زمان، سوارش میشدیم را هم اهدا کنیم. برای همین با توجه به اینکه خادمیار آستان قدس رضوی در منطقه ۸ هستم، خودرو را به دفتر استان قدس تهران تحویل دادیم و قرار شد از طرف امام رضا علیه السلام به مردم لبنان اهدا بشه و اینطوری ماشینمان هم عاقبت بخیر شد.
اهدای حلقه ازدواج آخرین دارای
روز قبل از برگزاری مراسم گلریزان خادمیاران آستان قدس در دانشگاه تهران شنیدم که یک همسر شهید حلقه ازدواجش را که تنها یادگار همسرش بوده به جبهه لبنان اهدا کرده است. حقیقتا عذاب وجدان گرفته بودم که وقتی همسر شهید از تنها یادگار همسرش میگذرد من که خدارو شکر سایه همسرم بالای سرم هست. بخل و تنگ نظری است که از حلقه ام نگذرم بنابراین در همان مراسم گلریزان حلقهام را هم اهدا کردم. آخرین چیزی که داشتم را هم اهدا کردم به امید اینکه سهمم را در کمک به مقاومت ادا کرده باشم و امام زمانم از من راضی باشد.
کمک به مردم لبنان با صرفه جویی در امورات زندگی
درتمام امورات زندگی تلاش میکنم تا آنجا که امکان داره کمک مالی خود را به مقاومت داشته باشم و تمام هم و غم خود را کمک به مقاومت قرار داده ام. برای مثال پدر و خواهر یکی از دوستانمان فوت کرده بودند. از همکارانم خواستم به جای تهیه بنر و سبد گل، هزینه بنر را از طرف مرحوم و مرحومه به دفتر مقام معظم رهبری واریز کرده و به لبنان اهدا کنند، بستگان مرحوم از این پیشنهادم استقبال کردند و بسیار خوشحال شدند. مراسم پاگشایی که در منزلمون برگزار بود را سبک تر برگزار کردم و هزینه های صرفه جویی شده را از طرف عروس و داماد به لبنان اهدا کردم و برای آنها پیامک رسید که شما در این تاریخ این مبلغ را پرداخت کردید، آنها تعجب کردند که ما پولی واریز نکردیم، و من گفتم ما اینکار را کردیم که در کنار سفره پاگشای شما مردم لبنان هم حضور داشته باشند و یا تولد نوه ام بود هدیه تولدش را از طرف نوه ام به دفتر آقا واریز کردیم.
چون حضرت آقا تکلیف کردند ما همگی موظفیم به هر شکلی از یک سری خرجهای غیر ضروری و تشریفات بزنیم تا انشاالله با همین کمک کردن هایمان بتوانیم سهمی در کمک به لبنان داشته باشیم و حق قضیه را ادا کنیم. خدا روشکر میکنم که در این کار همسر و فرزندانم با من همراه و موافق بوده اند.
نظر شما