گروه ایرنا زندگی- جان مایه تاریخ ایران سرشار از قیامهای گوناکونی است که در برابر استبداد، سلطنت، ظلم و ستم بنا شده است. هر سلطنتی که دمار از روزگار مردم درآورده، در نهایت با قیام مردم آگاه، آزادی خواه و شجاع مردم ایران سقوط کرده است. از زمان سلطنت هخامنشیان تا بنای جمهوری اسلامی ایران قیامهای متعددی از بهآفرید، سپید جامگان و خردمدین گرفته تا قیامهایی مانند ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، ۹ دی ماه ۱۳۵۶ و قیامهای متعدد دیگر رخ داده است اما در این بین قیام ۱۷ شهریور ۱۳۵۷به راستی یکی از تاریخسازترین قیامها است.
فرهنگ قیام آنچنان در میان ایرانیان ستایششده است که حتی در داستانها و افسانه های نیز جایگاه والایی دارد. قیام کاوه آهنگر اگر چه با تحریف و تغلیظ بیان شده اما در حقیقت نشان دهنده مبارزه مردم آن زمان علیه جور و ستم است. در ورای همه این قیامها داستان رنج و محرومیت توده زحمتکش مردم است که در نهایت به رهبری فردی از میان خود سر از خاکستر بیرون آورده و خواهان نجات خود میشوند. داستان قیام ۱۷ شهریور نیز همچنین سنگ بنایی دارد.
قیام ۱۷شهریور
ناآرامیهای ایران در سال ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ به حدی شده بود که شاه را نگران براندازی حکومتش کرده بود. پس از قیامهای ۱۹ دیماه مردم قم، ۲۹ بهمن ماه مردم تبریز و به دنبال آن مردم یزد، جهرم و چندین شهر دیگر دست به قیامهای متعددی زده بودند. شاه برای جلوگیری از وقوع این وقایع اقدام به سرکوب و تبعید روحانیت کرد اما در مقابل به نتیجه دلخواهش نرسید و با فشار بیشتر مردم مواجه شد.
تابستان سال ۵۷ اوج التهابات مردمی بود. شاه برای آرام کردن خشم مردم، شریف امامی را که فردی به ظاهر مذهبی بود سر کار آورد. او نیز برای کاهش جنب و جوشهای انقلابی ، طرح دولت آشتی ملی را مطرح کرده و با تغییر تاریخ شاهنشاهی به هجری شمسی و برچیدن مراکز فساد و کازینوها سعی بر فروکش اغتشاشات کرد اما به راستی مردم آگاه شده بودند و دیگر فریب این کارهای عوام فریبانه را نمیخورند. شهریور ۱۳۵۷ مقارن شده بود با ماه رمضان، رفت و آمد مردم به مساجد، محافل دینی سطح آگاهی آنان را روز به روز بیشتر کرده بود و مجامع و تشکلهای مردمی شکل سازمانیافته پیدا کرده بود و مردم به درستی متوجه شده بودند که شریف امامی فردی فریبکار، مسلمان نما و فاسد است.
اولین جرقه قیام در روز عید فطر یعنی ۱۳ شهریور ۵۷ زده شد. پس از آن در روز ۱۶ شهریور سیل عظیمی از مردم از قیطریه تا میدان آزادی تظاهرات کردند و با دادن شعار "استقلال آزادی و جمهوری اسلامی" نشان دادند که خواهان برکنار رژیم پهلوی هستند. در روز ۱۶ شهریور مرم قرار ادامه تظاهرات خود را در روز ۱۷ شهریور ساعت ۸ صبح در میدان ژاله گذاشتند. دریغ از اینکه شاه برای حل این بحرانها طی جلسهای با شریف امامی، اردشیر زاهدی و دستور مستقیم کارتر در تهران و ۱۱ شهر دیگر حکومت نظامی اعلام کرده بود و مردم هیچ اطلاعی از این حکومت نظامی نداشتند.
ساعت ۸ صبح روز ۱۷ شهریور مردم زیادی بیخبر از حکومت نظامی در میدان ژاله و خیابانهای اطراف جمع شده بودند. مردم بی اعتنا به تذکر نظامیان به تظاهرات خود ادامه دادند خیلی سریع نظامیان از همه جهات و حتی پشت بامهای اطراف، تظاهرکنندگان را محاصره کرده و از هر سو به سمت آنها شلیک میکردند. تعداد شهدا آنقدر زیاد بود که جوی خون راه افتاده بود و مردم از آن پس میدان ژاله را میدان شهدا نامیدند. مردم و خبرنگاران این روز را جمعه سیاه نامیدند و سیاست سرکوب مردم پس از این کشتار بزرگ به کلی شکست خورد و اعتراضات مردم با خلق این روز خونین قدرت بیشتری گرفت.
روزنامههای شاهنشاهی در روز شنبه آمار شهدا را یا به قول خودشان کشته شدگان را ۲۰۵ نفر اعلام کردند اما در حقیقت تعداد چیزی ورای این اعداد بود. تعداد شهدایی که با خون خود صفوف مبارزاتی مردم در برابر شاهنشاهی را مستحکمتر کردند.
دیدگاه امام خمینی درخصوص ۱۷ شهریور
همانطور که در جلد ۹کتاب صحیفه امام صفحه ۴۶۶ آمده، امام این روز را"ایام الله" نامیدند و گفته اند: « ۱۷شهریور «مِنْ ایام الله» است، باید متذکر باشید. باید یادآوری کنید این «ایّام الله» را. چنانچه کردید؛ از یاد نباید برود این «ایّام الله» برای اینکه این ایامند که آدم سازند. این ایام است که جوانهای ما را از عشرتکده ها بیرون می آورد به میدان جنگ می برد. این ایام الهی هست که ملت ما را بیدار می کند، و بیدار کرد. امر می کند: ذَکِّرْهُمْ بِایّامِ الله؛ «ایّام الله» را در ذکر مردم وارد کن.»
علاوه بر این امام در جلد سوم صحیفه امام صفحه ۴۵۹ گفتهاند:
«بار دیگر شاه با دستور حکومت نظامی در تهران و سایر شهرستانهای بزرگ ایران، ثابت کرد که پایگاهی در میان ملت ندارد. اعلام حکومت نظامی در محیطی آرام- به اقرار رادیو و مطبوعات ایران که راهپیمایی با کمال آرامش در آن انجام می گرفت- نه تنها قانونی نیست بلکه جرم است و دستور دهنده آن مجرم. شاه برای به رگبار بستن مردم بی دفاع و مظلوم هیچ بهانه ای را بهتر از حکومت نظامی ندید...»
امام همچنین درجلد سوم صحیفه صفحه ۴۶۵ روزهای قیام خونین ۱۷ شهریور را روزهایی برای گرفتن انتقام از مردم دانسته وگفته: «روزهای اخیر، تهران و سایر شهرستانهای مهم ایران برای اظهار مظلومیت و مخالفت با مجرمی که ۳۵ سال بر مقدرات آنان سلطه دارد و جنایات و خیانتهای او در کشور و مخالفت های او با قانون اساسی واضح است، شاهد راهپیمایی های آرام بود. اظهار مخالفت با مجرمی که تمام هستی ملت را به باد داده است، از طرف کسانی بود که در حد عالی شعور سیاسی و دینی بودند؛ به طوری که حاضر شدند ارتش را گلباران کنند ولی دولت آشتی ملی، آنان را به عنوان شعار بر خلاف قانون اساسی، محکوم نمود؛ و حال آنکه شعار آنان بر ضد قانون اساسی بود. شعار بر ضد رژیم تحمیلی غیر قانونی بود، اظهار مظلومیت بود ولی واقعیت این است که شاه می خواهد انتقام خود را از ملت بی دفاع بگیرد، و با صحنه سازیهای مبتذل، ملت بی دفاع را به مسلسل ببندد و نفسها را به خیال باطل خودش در سینه خفه گرداند ولی دیگر دیر شده است و ملت مظلوم و بیدار ایران آگاه گردیده اند. من هنوز اطلاع دقیقی از کشتگان و مجروحان در سراسر ایران ندارم؛ ولی خبرگزاریها تعداد کشتگان را به صدها نفر گزارش داده اند و خبرهایی از ایران، این تعداد را بیش از هزار نفر می گویند. اکنون بر ملت شجاع ایران است که به هر ترتیبی که ممکن است به مجروحین بیشمار خود، خون، دوا و غذا برساند و از هر گونه کمک مالی دریغ ننماید.»
نتیجه قیام ۱۷ شهریور
پس از واقعه ۱۷ شهریور اعتراضات به حدی بالا گرفت که زمام سیاست از دست شاه خارج شد. دراین بین سیاست دولت آشتی ملی با شکست روبه رو شد و فکر برکناری شاه به میان آمد. شاه با کشتار این مردم بیگناه چهره خود را به درستی به مردم نشان داد و راه براندازی حکومتش را هموار کرد و رشته حکومت از دستش پاره شد. شدت کشتار در این روز به حدی بود که هیچ کس مسئولیت آن را بر عهده نمیگرفت و در نهایت شاه بر اثر بالا گرفتن شدت تظاهراتها و اعتراضات مجبور به ترک ایران شد.
نظر شما