زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!

شاید یکی از پرمخاطب ترین انواع نگارش در متون و کتاب ها، سفرنامه نویسی باشد که اغلب علاقمندان به سفر و کنجکاو نسبت به شناخت مناطق مختلف کره زمین را به سوی دانستن بیشتر سوق می دهد. این روزها که ایام موسم حج است و صدای بدرقه حاجیان در تمام کوچه و خیابان طنین انداز است، بخشی از ما که روزی مان نبوده که در ایام حج در سرزمین عرفات باشیم و عید قربان را با حاجی شدن سپری کنیم، دوست داریم از حال و هوای آنجا باخبر شویم.

گروه ایرنا زندگی- همیشه دلم می خواست زمانی که به سرزمین وحی مشرف می شوم آمادگی کامل داشته باشم. هر سال در ایام ماه ذی الحجه مهم ترین خبری که حالم را دگرگون می کند عازم شدن همسالان و دوستانم است. دلم می خواهد دلم را در چمدانشان بگذارم و همه جا با خودشان ببرند. اما هر بار با خودم مرور می کنم که:«مگر آماده ای؟»

هر بار که برای خودم مرور می کنم . دنبال راه حل می گردم، فقط به یک مسیر مطمئن می رسم: مطالعه سفرنامه های خوب! شاید کم هزینه ترین و عمیق ترین راه پیدا کردن آمادگی همین است که غرق در تجربیات نویسندگانی شویم که یک یا چند بار در سال های مختلف همین سفر را نوش کرده اند و برای من و امثال من به رشته تحریر دراورده اند و در قالب یک کتاب به دستم رسانده اند. گشتم و گشتم که بدانم برای درک اصل حج و آدابش و حتی درون و بیرونش و چه بسا اصل و فرعش، چه باید بخوانم و چه ها بهتر است ببینم. در این مطلب از این کتاب ها حرف زده ایم.

خسی  در میقات

شاید یکی از قدیمی ترین سفرنامه های پر مراجعه کتاب خسی در میقات نوشته جلال آل احمد باشد که در این کتاب می‌نویسد: «من فهمیدم که خسی هستم که به میقات آمده، نه کسی که به میعاد.» آل احمد در سال ۱۳۴۳ و در حالی که ۴۱ ساله بود این سفرنامه را نوشت. از ویژگی‌های بارز این کتاب توجه زیاد نویسنده به جزئیات و متن روان و دلنشین آن است. 

 کتابی روان که در اثر سپری شدن زمان نیز حتی از مطالعه متن آن خسته نخواهید شد و تنها حس متفاوت آن نسبت به باقی سفرنامه های حج این است که این سفر در زمانی بوده که عربستان هنوز یک بیابان محسوب می شد و هنوز پیشرفت فرهنگ و فناوری را به آن صورت در خود ندیده بود و برای برخی از افراد که عمره مفرده یا حج تمتع را طی سال های اخیر تجربه کردند، فضاها متفاوت توصیف می شود.

زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!

شاید باورش سخت باشد که جلال آل‌احمد منتقد و مذهب‌گریز، سفرنامه حجی نوشته است که سرشار از مفاهیم و ‌انگیزه‌های درونی در مورد این سفر معنوی است. هرچند جلال در خسی در میقات همچنان نگاه نقادانه خود را نسبت به مسائل مسلمانان حفظ می‌کند و از نابسامانی‌های سازمان‌های عربستان سعودی و وضعیت کاروان‌های ایران و رفتارهای مسلمانان شکایت دارد، اما این اثر تنها یک سفرنامه انتقادی نیست. نثر این کتاب در نقطه اوج زبان پارسی قرار دارد، به‌گونه‌ای که می‌توان گفت آل‌احمد در نگارش آن گوشه‌چشمی به سفرنامه قدیمی ناصرخسرو داشته است. این کتاب با عبارات زیر آغاز می‌شود که نشان از توجه آل‌احمد در پرداختن به جزئیات دارد: «پنج‌ونیم صبح راه افتادیم؛ از مهرآباد و هشت‌ونیم اینجا (جده) بودیم. هفت‌ونیم به‌وقت محلی و پذیرایی در طیاره، صبحانه بی‌چایی یا قهوه... دو از نیمه‌شب گذشته بود که زنگ تلفن بیدارمان کرد و ده بدو تا برسی و خداحافظی و ماچ و بوسه و چه شادی‌های بدرقه‌کنندگان! خیال می‌کردند بره گمشده به گله بازگشته و دو تا از دوستان با خنده‌های معنی‌دار برلب که یعنی: این دیگر چه کلکی است که فلانی می‌زند. غافل از اینکه نه کلکی بود و نه گله‌ای. بلکه مفر دیگری بود و آن بره گمشده حالا بدل به بز گری شده که می‌خواهد خودش را بیشتر گم کند... .»
 

فرزند خسی در میقات

«پرستو در قاف» به گفته نویسنده آن علیرضا قزوه بسیار از کتاب‌های خسی در میقات و حج دکتر شریعتی تاثیر پذیرفته است. این کتاب که در سال ۱۳۷۲ نگاشته شده است، از حال و هوای روزهای جنگ بی‌بهره نیست؛ برای مثال نویسنده از مسجد شجره با جمله «مسجد شجره بوی شب عملیات می‌داد» یاد می‌کند. وجه تسمیه عنوان کتاب «پرستو در قاف» این است که «پرستو» نام پرنده‌ای است که از جهت سفرهای طولانی مشهور است و «قاف» هم عالم قرب خداوند و نیز تلفظ نام پنجاهمین سوره قرآن است. طبع شاعرانه نویسنده در کنار اطلاعات تاریخی که در مورد مکان‌های مذهبی متفاوت بیان می‌کند، ویژگی خاصی به این اثر بخشیده است. در بخشی از کتاب که در ادامه آورده می‌شود، می‌توان لحن ادبی نویسنده را به خوبی مشاهده کرد:
«بوی مدینه می‌آید. این را از نم‌نم باران فهمیدم. دل‌ها بی‌تابند و چشم‌ها گریان. سمت چپ‌مان مسجد شجره است. کم‌کم شهری سپیدپوش به استقبال‌مان می‌آید و من چقدر دوست دارم بقیع را ببینم و چقدر دلم می‌خواهد مدینه را بغل کنم و سرش را بگذارم روی شانه‌هایم.»

زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!

خال سیاه عربی

جملاتی کوتاه که متن کتاب را موزون کرده است. نشانه ای برای رسیدن به خدا.سبک بودن و شیوایی متن این کتاب شما را به راحتی به سمت مناسک حج پرواز می دهد. سفرنامه‌ای که با لهجه و فرهنگ غنی و شیرین مادری نویسنده یعنی «بم»، روزهایی از گذشته‌ خانوادگی‌ای را که نشانه‌هایی از موضوع خدا و حج و کعبه و قربانی و سوغاتی‌ها دارد برایمان مرور می‌کند؛ تا اشتیاق به خدا و طوافِ دور کعبه، یا همان به قول آقای نویسنده، «خال سیاه عربی»، در درون ما شعله بکشد:

«بی‌بی یک گردنبند خاص داشت؛ یک زنجیر مسوار که ترکیب رنگ طلا و مس بود که امروزی‌ها به آن می‌گویند رزگلد و یک مکعب سیاه کوچولو که میانش آویزان بود؛ با خط‌هایی زرد که درش باز می‌شد و تویش یک نخود خاک داشت. کودکیِ من عاشق این زنجیر دلبر و مکعب سیاه کوچولو بود و هر بار می‌پرسیدم «بی‌بی این چیه؟» می‌گفت: «این خونه خداست!» من گیج و گول می‌اندیشیدم که این خدایی که هست و نمی‌بینیمش و بزرگ است، چه جوری توی این مکعب سیاه کوچولو جا می‌شود؟»

این نویسنده در توصیف کتابش می گوید: «نمی‌دانم اصلا چرا این‌ها را اینجا نوشتم. حقیقتش قصدم این بود که از اول عمرم هر مواجهه‌ای با حج و جوانب آن داشته‌ام، بنویسم. و این چند صفحه چشم‌هایتان اذیت شد. ببخشید.»

زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!

سفرنامه عشق

حج، تنها یک سفر نیست. هرچقدر هم که این سفر را با ویژگی‌هایی منحصربه‌فرد از دیگر سفرها متمایز کنیم، باز هم آن را تقلیل‌گرایانه توصیف کرده‌ایم. احمد محمدعلی خاکی در کتاب «سفرنامه‌ی عشق» ضمن روایت تجربه‌ خود از زیارت خانه‌ خدا، تلاش می‌کند تا همین موضوع را بیان کند. سفر حج برای مسلمانان بیش از یک مسافرت و سِیر است. زیارت‌ خانه‌ خدا یکی از آداب اصلی و اساسی مسلمان بودن است که برای هر مسلمان بالغی واجب است حداقل یک‌بار آن را به انجام برساند. شاید بشود گفت سفر حج مهم‌ترین زمانی است که میان مسلمانان پیوندی هویتی و عمیق ایجاد می‌شود. در واقع، سفر حج آوردگاهی برای پیوند عمیق بین همه‌ مسلمانان، جدا از همه‌ اختلافات است. در این زمان مسلمانان با یکدیگر یکی شده و در برابر خدای یکتا تسلیم می‌شوند. نویسنده‌ کتاب سفرنامه‌ عشق عنوان می‌کند که در سفر حج خود را بیشتر از همیشه به خداوند نزدیک احساس کرده است. نویسنده در این کتاب تمامی مواجهات عمیق عاطفی و احساسی خود را به رشته‌ تحریر درآورده و توضیح می‌دهد که چطور این سفر با باقی سفرها و چطور این مکان با باقی مکان‌ها برای او تفاوت داشته است.

زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!

سفر به قبله

بی گمان یکی از مطرح ترین کتب در زمینه سفرنامه نویس حج کتاب «سفر به قبله» هدایت الله بهبودی است. این کتاب گزارش سفر بهبودی و چند تن از دوستانش به مکه مکرمه و مدینه منوره در سال ۱۳۷۰ است که با زبانی شیوا بیان شده است. بهبودی در ابتدا ضمن شرح بیان ناباوری خود را از تشرف به این سفر، گزارش روزانه سفر خود را جزء به جزء نقل می کند. نویسنده در این کتاب دو نوع نگاه نگاه سیاسی و معنوی به مراسم حج دارد. نگاه سیاسی اشاره به برخورد سعودی ها با ایرانی ها و سیاست های آنها در کمرنگ جلوه دادن جنبه های مذهبی و در عوض رونق دادن بازاریابی محصولات اروپایی و امریکایی و چینی دارد. نگاه مذهبی به توصیف لحظه های ناب عرفانی، رنگ باختن تعلقات دنیوی و برابری انسان ها اعم از فقیر و غنی و رئیس و مرئوس و زن و مرد، وعده ها و شروط با خدا، توصیف جز به جز لحظات احرام، برائت از شیطان و وسوسه هایش دارد که انسان را مشتاق سفر به آن دیار می کند.
در قسمتی از دست نوشته رهبر معظم انقلاب بر این اثر آمده است: «این کتاب مرا باز در شور و حال حسرت آلود زیارت خانه خدا و حرم رسول الله صل الله علیه و آله فرو برد... این کتاب، شیرین، موجز، با روح و هوشمندانه نوشته شده است. زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!زیارت قبول»

اعترافات شهر خدا

کتابی که باید بیانی جدید در سفرنامه نویسی حج دانست. «سید مجید حسینی» در این کتاب از سه منظر سفر به حج و عربستان را به نگارش درآورده است. در واقع نویسنده سنت سفرنامه نویسی ابن بطوطه ای که نگاهی بیرون گرا به این سفر داشته را به خوبی تغییر داده است. اثری که از کلیشه نویسی های مرسوم در این دست از آثار فاصله گرفته، اطلاعاتی بکر و تازه را از سفرحج و سرزمین حجاز در اختیار خواننده قرار می دهد. این کتاب در دو بخش با نام های «سفر به شهر خدا» و «سفر به شهر ظواهر» تالیف شده است و در درون آن نیز تصاویری از مکان هایی که دستمایه خلق این اثر شده اند، منتشر شده است.

زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!

جای پای ابراهیم

 مجموعه ای از یادداشت های سفر «محمد ناصری» که درباره این اثر گفته است: «این کتاب را صرفاً یک سفرنامه خام نمی دانم، بلکه تا حدودی در این کتاب مسایل آموزشی حج نیز بازگو شده است.» ناصری درباره «جای پای ابراهیم» می گوید: «از آن جایی که مقام ابراهیم جایگاهی والا و چشمگیر در سفر حج است و این مقام والا دیدگان و اذهان هر زائری را به خود جلب می کند، تصمیم گرفتم کتابم را با نام این جایگاه نام گذاری کنم.»

زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!


در بخشی از این کتاب آمده: «لحظۀ دیدار نزدیک بود. تپش قلبم تندتر شده بود. لحظاتی دیگر در مقابل مقدّس‌ترین نقطۀ زمین می‌ایستادم؛ خانۀ خدای مهربان. از یکی از درهای خانه وارد شدیم. عده‌ای اشک‌ریزان و حیران در تکاپو بودند. میان صفا و مروه را سعی می‌کردند. حالتی مثل دویدن داشتند، و ما به شتاب از میان آن‌ها رد شدیم و به پله‌هایی رسیدیم که باید آن‌ها را پایین می‌رفتیم. نام این پله‌ها را چه بگویم؟ پله‌های احساس! پله‌های فرو رفتن قلب‌ها! پله‌های فوران شور و عشق! پله‌های جوشیدن اشک! حالا که به این نقطه رسیدی، حالت چطور است؟! ضربان قلبت تندتر می‌شود. دندان‌هایت را به هم می‌فشاری. دلت مثل سیر و سرکه می‌جوشد، هر پله‌ای را که به پایین می‌روی، انگار دلت است که فرو می‌ریزد. زیر لب ذکر می‌گویی و ناگاه در یک لحظه، غافلگیر می‌شوی. چادر سیاه‌ خانه پیدا می‌شود و با دیدنش چه‌کار می‌کنی؟! آهی از ته دل می‌کشی؟! می‌شکنی و فرومی‌ریزی؟! فریاد می‌زنی یا زبانت بند می‌آید؟! در خود مچاله می‌شوی؟! آرام‌آرام اشک می‌ریزی؟! و یا... جنس قلب و روح آدم‌ها فرق می‌کند. هر کس به نوعی احساسات خود را بروز می‌دهد. یکی به خاک می‌افتد. یکی می‌گرید. یکی در حیرت فرو می‌رود، و یکی آرام‌آرام اشک می‌ریزد. همه این‌ها عزیز است، همۀ این حالت‌ها ناب است، خالص است. پروانه‌ها را می‌بینی که می‌چرخند. گرد حرم می‌چرخند. احرام‌پوشان، سفیدپوشان، هر کدام با احساسات خاص خودشان، همگام و همراه، می‌چرخند و می‌چرخند.»

تا دستبوسی خدا

سفرنامه حج «سید محمود جوادی» هم یکی دیگر از سفرنامه های حج است که منتشر شده است. سید محمود جوادی روزنامه نگار و نویسنده کتاب «تا دستبوسی خدا» درباره کتابش گفت: «این کتاب سفرنامه حج است و پیش از این که به صورت کتاب درآید به صورت پاورقی در صفحات روزنامه جام جم منتشر می شد.» وی ادامه داد: «با تکمیل مطالب منتشر شده در روزنامه و اضافه کردن خاطراتی به بخش های مختلف کتاب تصمیم گرفتم برای چاپ کتاب اقدام کنم و از همین رو نسخه اصلی و دست نوشته ام را برای کارهای مربوطه و گرفتن مجوز به دفتر آفرینش های ادبی حوزه هنری فرستادم.»

زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!

به تماشا رفتن زنانه

کتاب «چادر کردیم؛ رفتیم تماشا» را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد؛ در بخش اول «عالیه خانم شیرازی» به روایت سفر زمینی خود به عتبات و عربستان می‌پردازد و در بخش دوم نیز این بانو روایت حضور خود در دربار ناصری در دوره قاجار را بیان می‌کند. در طول این کتاب اطلاعات کاملی درباره ویژگی‌های شخصیتی مثل سن یا ویژگی‌های خانوادگی نویسنده ارائه نمی‌شود و تنها از نوع برخورد درباریان با ایشان می‌توان فهمید که جایگاه ویژه‌ای دارند.

به این نکته نیز باید توجه داشت که در جامعه آن روزهای ایران که زنان از جایگاه سنتی برخوردار بودند، سفر یک زن به تنهایی مشکلات زیادی را به همراه داشته است. این امر در کنار نگاه زنانه و ریزبین ایشان به رخدادهای مختلف روایت بدیعی را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. آن‌طور که از نظرات مخاطبان پیداست، بخش اول کتاب از جهت جذابیت‌های روایی و نثر بر بخش دوم برتری قابل‌ملاحظه‌ای دارد. این کتاب توسط انتشارات اطراف در سال ۹۷ با ویراست و تدوین زهره ترابی به‌عنوان جلد اول مجموعه سفرنامه‌های قدیمی زنان به چاپ رسیده است.

زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!

بهترین سفرنامه

کتاب «یار کجاست؟» سفرنامه حج به قلم رحیم مخدومی است که اولین بار در سال ۱۳۷۲ به چاپ رسیده است. زبان قوی، تصاویر زیبا و نکته‌های ظریف و طنزگونه این کتاب را پس از گذشت سال‌ها از انتشار آن همچنان در بین سفرنامه‌های خواندنی حج قرار داده است. عنوان این اثر برگرفته از این بیت معروف است:

کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود / حاجی! احرام دگر بند، ببین یار کجاست؟

همچنین حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پس از مطالعه این کتاب، در تقریظی بر آن نوشتند: «بار دیگر موسم حج شد و وقت انس و معاشقه من با سفرنامه‌های حج. دود کبابی به ضرورت، با مصداقی از «وصف‌العیش، نصف‌العیش»؛ و «ماشاءالله کان». اما بی‌شک این یکی از بهترین سفرنامه‌های حج است که من خوانده‌ام. اگر نگویم بهترین؛ لطیف، پرنکته، ژرف‌نگر، باروح، موعظه‌آمیز، ‌گویا و همراه با هنرمندی‌های ادیبانه؛ از قبیل زیبایی قلم، همراهی طنز، اشتمال بر تصویر، آمیختگی به خیال؛ و... خلاصه اینکه، نوشته زیبا و شیرینی است.»

زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!

چراغستان خاموش و مسجد بی محراب

خاطره ها و برداشت هایی از سفر حجاز که یک سفرنامه معمولی نیست بلکه علاوه برخاطره های سفر حجاز، برداشت های نویسنده از روح و باطن اعمال و اماکن، وضعیت عقیدتی حاکم براین سرزمین را دربر دارد. دیدگاه های نو و مطالب خواندنی و مستند دیگر مؤلف در قالب دو فصل؛ خاطرات سفر مدینه با عنوان «چراغستان خاموش» و خاطرات سفر مکه با عنوان «مسجد بی محراب» تدوین شده است.

زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.