گروه ایرنا زندگی - حجاب، امری فردی و اجتماعی است و بامطالعه تاریخ متوجه میشویم که مسئله حجاب قبل از اسلام در سایر ادیان با شکلهای متفاوتی وجود داشته است اما با نزول قرآن کریم، آیاتی در چند مرحله درباره حجاب نازل میشود و بر اهمیت آن شدت میبخشد؛ لذا سیاسی دانستن مسئله حجاب از اساس اشتباه است. چنانچه مقام معظم رهبری میفرمایند: «مسئلهی حجاب محدودیت دولتی نیست، قانونی و شرعی است؛ کشف حجاب، حرام شرعی است؛ خیلی از کسانی که کشف حجاب میکنند نمیدانند این را؛ توجّه ندارند که چه کسی پشت این سیاستِ رفعِ حجاب و مبارزهی با حجاب است. جاسوسهای دشمن، دستگاههای جاسوسی دشمن، دنبال این قضیّه هستند.»
در کنار هشدارهای رهبر معظم انقلاب نسبت به نقشههای دشمن برای به حاشیه بردن دین و ضربه زدن به اساس بنیان خانواده اما عدهای تغییر سبک زندگی و انحراف فکری نسل جدید را مزید بر علت بیحجابیها میدانند و معتقدند که تفکر این نسل نسبت به حجاب همانند نسلهای گذشته نیست و کسی نمیتواند در پایبندی به قوانین شرعی و قانونی به تقابل با نسل امروز بپردازد؛ اما آیا این تفکر نسبت به نسل جدید درست است؟ آیا گرایش نسل جدید نسبت به حجاب تغییر کرده است؟
به همین بهانه با دکتر عاطفه خادمی، پژوهشگر زنان و خانواده، دکتری سیاستگذاری فرهنگی و عضو هیئتعلمی دانشگاه به گفتوگو پرداختیم.
این روزها هجمههای زیادی نسبت به نسل جدید وجود دارد و عدهای معتقدند که گرایش نسل جدید نسبت به حجاب تغییر کرده است؛ نظر شما چیست؟ فکر میکنید چه عواملی در این مسئله دخیل بودهاند؟
عوامل زیادی در این مسئله دخیل هستند اما تغییر و تحولات اجتماعی که عموماً در یک بستر تاریخی در جوامع شکل میگیرد، از مهمترین عوامل تغییر گرایش نسبت به مسئله حجاب است. هرچقدر که جامعه خودساختهتر باشد و ارکان هویتی آن مستحکمتر باشد، کمتر دچار تغییر و تحول میشود لذا زمانی که اینها یک مقداری متزلزل شوند یا دچار تهدید و آسیب باشند، به همان نسبت سطح تغییرات رشد پیدا میکند.
در اوایل انقلاب، انسجام اجتماعی و عزم ملی برای تحقق انقلاب و ارزشها فضای متفاوتی را ایجاد کرده بود. اساساً افراد در فضای انقلاب زیست میکردند اما بهمرورزمان ما به دلیل تجربه دورههای سوات، متأثر از تحولات جهانی و تجربه مفهومی به اسم مدرنیته شدیم و درنهایت، این تحولات جهانی در ساختارها، برنامهریزیها و سبک زندگی ما بروز و ظهور پیدا کرد. متأسفانه ما در این دوران از تحولات جهانی مصون نبودیم و نتوانستیم فضای مصونسازی را هم فعال کنیم لذا به همین نسبت از این ناحیه دچار آسیب شدیم.
علاوه بر تحولات جهانی، ما در ساحت حکمروایی، برای ایجاد مهندسی فرهنگی در بین متولیان امور با خلع نبود هندسهی فکری منسجم و نظاممند متناسب با گفتمان رهبران انقلاب مواجه بودیم و رسیدن به این ضرورت را بعد از گذشت حداقل سه دهه از انقلاب درک کردیم و به نسبت این غفلت تاریخی متضرر شدیم.
از سوی دیگر، ما نمیتوانیم وجود شبکهی ارتباطی و معنایی منسجم میان مفاهیم فرهنگی مانند حجاب و غیره را با حوزههای اقتصادی و سیاسی نادیده بگیریم. ما در ذهنیت عمومی جامعه این ارتباط را بهصورت معناداری مشاهده میکنیم و مردم مدام در حال این مقایسههای معنایی و مفهومی هستند. در این فضا نیز به جهت وجود چالشها و آسیبهای مختلف در فضای اقتصادی به همان نسبت در حوزهی فرهنگی هم تأثیرات آن قابلرؤیت است و ما ذهنیت اجتماعی مشوشی در موضوع داریم که همهی این عوامل در یک فضای رسانهای مسموم به جهت هجمه دشمن و در یک فضای رسانهای داخلی ناکارآمد به نسل جدید منتقلشده است و ذهنیت نسل جدید متأثر از همهی این فضاهاست. اگرچه ذهنیت نسل جدید متأثر از عوامل مورداشاره است اما این ظرفیت هویتی و وجودی، امکان و قابلیت شکل دادن حول مفاهیم و ارزشهای حاکم بر جهانبینی اسلامی و توحیدی را دارد لذا نسل جدید ما، نسل پاک و بالندهای است؛ منتهی نیاز به کار و فعالیتهای هدفمند دارد.
فکر میکنید ما در دوران تحولات جهانی چطور میتوانستیم فضای مصونسازی را برای نسل جدید فراهم کنیم؟
قطع بهیقین یکی از ابزارهای خیلی مهمی که میتوانست نقش مصونسازی را ایفا کند، فضای آموزشوپرورش بود؛ آموزش، پرورش و تربیت کردن افراد بر اساس آن مکتبی که در یک جامعهی حاکم عرف است. ما در فضای آموزش، پرورش و ساحت اجتماعی ضعفهای جدی داشتیم و متأسفانه در تعریف تحقق سیاستها و اهداف متعالی در این حوزه موفق نبودیم. برای همین، نسلی که با آن مواجه هستیم نسلی است که در موضوع آموزشوپرورش دچار ضعف است لذا اینیکی از حوزههای بهشدت مهم در این موضوع به شمار میآید که مورد غفلت قرارگرفته است.
یکی دیگر از ظرفیتهای واجب و ضروری، مدیریت کردن عرصه رسانه در جمیع ابعاد است. دنیای امروز، دنیای رسانههاست و متأسفانه ما در حوزهی رسانه، طرح منسجم و هدفمند باهدف مضمونسازی نداشتیم و نداریم و این باید حتماً فعال شود تا ما بتوانیم این موضوع را از این طریق مدیریت کنیم.
برخی نسل جدید را نسلی عجیبوغریب، خودرأی و متفاوت از نسلهای قبل میدانند و معتقدند که مواجهه و مقابله با این نسل و خطونشان کشیدن برای آنها منجر به تعمیق شکافها میشود. نظر شما چیست؟ آیا نسل جدید تغییر اساسی کرده است؟
من اصلاً قائل به تغییر نسل جدید نیستم. من معتقدم که اساساً جامعهی ایران به نسبتِ همه ظرفیتهای جهانی، جامعهی متفاوتی است. اثر و پیامد مکتب اسلام و تفکر تشیع، تربیت و رشد دادن انسانهای متفاوت است. این تفاوت کاملاً خودش را در همهی ادوار و نسلها نشان میدهد و به نظرم اصلاً نمیتوانیم به نسل جدید برچسب خودرأی، طغیانگر و... را بزنیم. نسل جدید قطعاً در معرض آسیب و خطر است اما ذات و سرشت او بذر کاملاً مطلوب و مثبتی است؛ مسئله اینجاست که این بذر قرار است در کجا کاشته و چطور مراقبت شود تا بتواند به یک نهال قوی و تنومند تبدیل شود. درواقع، اثر وضعی و پیامد همان تفکر مکتبی باعث سلامت بذر است اما ازآنجا به بعد کاشت و مراقبت از این بذر بر عهده خانواده و متولیان امور در حوزه حکمروایی است که بتوانند بسترهای لازم برای رشد نسل جوان را فراهم آورند.
تغییر و تحولات همیشه وجود داشته و نمیتوان منکر آنها شد اما این تغییرات سطوح دارد لذا ما باید مراقب باشیم تا این تغییرات در سطح اولیه، عمق بیشتری پیدا نکند و حوزههای بینشی و ارزشی نسل جدید را متأثر ننماید.
ما در اتفاقات فرهنگی ازجمله خواندن یک سرود ملی از همین نسل جدید میبینیم که با یک شعف باورمندانه سرود میخوانند و اشک شوق از چشمشان جاری میشود، این همان ذات است که در این نسل وجود داشته و دارد. اینها نشاندهنده این است که اتفاقاً نسل جدید ظرفیتها و پتانسیلهای فوقالعاده عجیبی دارد که اگر فعال شود، خیلی قویتر از نسلهای قبل در مسیر درست و اصولی حرکت خواهد کرد.
عدهای در جامعه بحث آزادسازی حجاب را سر دادهاند و میگویند حجاب یک انتخاب فردی است و هرکسی در انتخاب حجاب و بیحجابی مختار است. از طرف دیگر بر اساس آموزههای دینی، حجاب واجب است و انسان حق انتخاب در این مورد را ندارد. چگونه باید به این دوگانه پاسخ داد؟ چرا عدهای مسئله حجاب اختیاری را مطرح میکنند؟
موضوع و مسئلهی حجاب دقیقاً باید در یک مفهوم خیلی وسیع و گستردهای در ساحت اجتماعی موردبررسی قرار بگیرد. یک وجه عمدهای از موضوع و مسئله برمیگردد به حرکت انقلاب اسلامی به سمت تمدن نوین اسلامی. روایتِ وجه تفاوت و تمایز انقلاب اسلامی با دگرهای خودش، ازجمله اقتضائات این حرکت است و به نظر من تفکر تشیع با سیمای اجتماعی و حجاب باید بتواند جامعهی متفاوتی را به نمایش بگذارد. حجاب ریشه اسلامی و اعتقادی دارد و بر همین اساس، واجب است اما این باید بروز و ظهور عینی هم داشته باشد که بتواند به حرکت پیشروندگی ما کمک کند. از طرف دیگر، حجاب به دلیل شبکه ارتباطی با سایر حوزههای اجتماعی و فرهنگی، محل دقت و چالش است. ما یک سری آسیبهایی داریم که رشد این آسیبها حداقل در جوامع اسلامی، جامعه را از هستی ساقط میکند.
بههرحال، هر جامعهای بر اساس یک مکتب و تفکر شکل میگیرد و روبهجلو حرکت میکند؛ اگر ما هم بپذیریم که بر اساس مکتب اسلام و تفکر تشیع در حال حرکت هستیم قطعاً در این مکتب یک سری خطوط قرمزی وجود دارد. در عقبهی اعتقادی ما، قرآن درباره عذاب الهی به سبب تجاوز از حدود الهی هشدار میدهد؛ بنابراین، گزینشی عمل کردن در مسئله حجاب درست نیست چراکه حجاب مثل بخشی از یک پازل است که اگر تکهای از آن برداشته شود، کل تصویر را نامفهوم خواهد کرد.
من معتقد به این هستم که ما باید بتوانیم مسئله حجاب را در مکتب تشیع و درحرکت انقلاب اسلامی به سمت تمدن نوین اسلامی خوب تحلیل کنیم؛ در این صورت، علت برخی اتفاقات و سناریوهای طراحیشده قابلتفهیم خواهد شد لذا در این فضا، ایستادگی به جهت صیانت از حجاب، عفاف و حیا بهصورت یک شبکه مفهومی سهگانه برای ما ضروری است و ما باید این مسئله را بهصورت کاملاً تبیینی در فضای اجتماعی جا بیندازیم.
به نظر شما چطور میتوان مانند گذشته نسلی آگاه، پویا و محجوب داشته باشیم؟
ما زمانی میتوانیم نسلی آگاه و پویا داشته باشیم که در گام اول، هدفگذاری داشته باشیم و در گام دوم، برای تحقق این هدف سرمایهگذاری کنیم؛ یعنی ما بپذیریم که باید بهصورت ویژه نسبت به آینده برنامهریزی و اهتمام داشته باشیم. یکی از ضعفهای اصلی جامعهی ایرانی این است که اساساً رویکردهای آیندهنگری و آیندهپژوهی در آن حتی در زیست و سبک زندگی خیلی کمرنگ است. درحالیکه جامعهای که لحظهبهلحظه در معرض فشارها و هجمهها و عناد و دشمنیهای بیگانگان است باید خیلی حواسش نسبت به آینده جمع باشد چون در لحظه دچار خطر و تهدید است؛ بنابراین قاعدتاً تمام اسناد بالادستی، سیاستها و راهبردهای ما برای یک قرن بعد باید کاملاً مدون شده باشد و بر اساس آن برنامهریزیهای راهبردی ارائه شود اما متأسفانه ما در این حوزه دچار ضعف هستیم و باید تدبیر کنیم.
در مورد این نکته که چطور نسل آگاه و پویاتر از نسل گذشته داشته باشیم، من این را خیلی نمیپذیرم چون همانطور که اشاره کردم اتفاقاً قدرت درک، فهم، تفکر و پذیرش این نسل خیلی بیشتر از نسل قبل خودش است. ظرفیت بهصورت بالقوه در این نسل وجود دارد و باید بالفعل شود لذا ما اگر بسترها را برای این نسل فراهم کنیم خیلی جلوتر از نسلهای قبل خودش آگاهتر و پویاتر خواهد بود.
فکر میکنید برای ترغیب نسل جدید به مسئله حجاب و عفاف جای چه برنامهریزیهایی خالی است و متولیان فرهنگی در این زمینه چه اقداماتی باید انجام دهند؟
بنده معتقد به این هستم که ما باید به اصلها توجه کنیم. حجاب، بروز و ظهور یک مفهوم متعالیترِ قبل از خود به اسم عفاف است و عفیف بودن هم یک مفهومی است که قبلتر از خودش یک مفهوم بنیادیتری به اسم حیا دارد؛ یعنی حیا، عفاف و حجاب؛ شما اول حیا دارید، بعد عفاف و بعد بروز و ظهور آن میشود حجاب؛ بنابراین، به نظر من ما باید حیا، فهم مفهوم حیا و فعال کردن حیا در فضای افراد و نسل جدید را تدبیر کنیم و بیندیشیم چراکه با رشد و نهادینه شدن مفهوم حیا در نسل جدید، حجاب پیامد آن حیا و عفاف خواهد بود. مسلماً فردی که حیا و عفاف دارد به سمت بدحجابی و بیحجابی نخواهد رفت. بنابراین، پرداخت مستقیم به مفهوم حجاب مثل پرداختن به یک پوسته است. ما نباید نسبت به هستهی اصلی و درونی غفلت کنیم. برنامههای احساسی، موردی و مقطعی در مورد حجاب شاید در لحظه تأثیرگذار باشد اما ما در ابتدا باید نسبتِ فرد باحیا، فضای خانوادگی و میزان نهادینه شدن این مفهوم در او را موردسنجش قرار دهیم و به همان نسبت حیا را در فرد تقویت کنیم. با تقویت حیا در افراد، دیگر نیازی به برنامههای مستقیم با مفهوم حجاب هم نخواهد بود. مضاف بر اینکه اساساً هیچوقت اشاره، پرداخت و انتقال یک پیام بهصورت مستقیم موفقیتآمیز نبوده است. برعکس، غیرمستقیم پرداختن به مسئله حجاب باعث میشود تا اتفاقاً ما در موقعیت مرکزی واصلی مسئله بایستیم و دقیقاً متوجه آسیب اصلی که به نظر من غفلت از مفهوم حیا است، بشویم.
نظر شما