گروه ایرنا زندگی - از همان اوایل زندگی، پاسخگویی والدین به نیازهای نوزادانشان بر رشد اعتمادبهنفس و عزتنفس تأثیر میگذارد. مثلاً کودک لبخند میزند و والدین با قربان صدقه رفتن، عکسالعمل نشان میدهند. این عکسالعمل والدین در اوایل کودکی، نوجوانی و بزرگسالی نشاندهنده پذیرش، تصدیق و تحسین است و بهطور قابلتوجهی به رشد عزتنفس و اعتمادبهنفس کمک میکند اما هنگامیکه والدین عکسالعمل مناسبی نسبت به افکار و احساسات کودکشان نشان نمیدهند یا زمانی که والدین بیشازحد درگیر میشوند و فرصت کمی برای کودک فراهم میکنند تا افکار و احساسات خود را بروز دهد، در هر دو صورت رشد اعتمادبهنفس و عزتنفس کودک به خطر میافتد. علاوه بر این، متأسفانه برخی رفتارهای مخرب والدین باعث میشود که اعتمادبهنفس کودک برای همیشه سرکوب شود.
دکتر زهره نصیری، متخصص روانشناسی تربیتی در گفتوگو با خبرنگار ایرنا زندگی با اشاره به رفتارهای آسیبزننده والدین، به بررسی اهمیت اعتمادبهنفس در کودکان میپردازد.
ضرورت داشتن اعتمادبهنفس در کودکان
دکتر نصیری در تعریف اعتمادبهنفس میگوید:«اعتمادبهنفس به معنای اعتماد به خود است. باید توجه داشت که عزتنفس با اعتمادبهنفس متفاوت است. عزتنفس بسیار مهمتر از اعتمادبهنفس است و در برخی متون این دو اصطلاح را باهم معنا میکنند درحالیکه این دو متفاوت از یکدیگرند.»
به گفته نصیری، ضرورت داشتن اعتمادبهنفس مستلزم داشتن عزتنفس است:« اگر کسی عزتنفس داشته باشد، میتواند اعتمادبهنفس هم داشته باشد اما اگر کسی اعتمادبهنفس داشته باشد و عزتنفس نداشته باشد، ممکن است دچار اعتمادبهنفس کاذب شود لذا برای داشتن عزتنفس لازم است که خودمان را عزیز و ارزشمند بدانیم. بنابراین، بیش از اعتمادبهنفس لازم است از همان کودکی داشتن عزتنفس را به کودک آموزش دهیم.»
این روانشناس تربیتی نداشتن عزتنفس و اعتمادبهنفس را خطری برای کودکان و جوانان میداند و میگوید: «متأسفانه امروزه محرکهایی همچون فضای مجازی، مواد مخدر، داروهای روانگردان و... به یک صنعت تبدیلشده که اگر کودکی اعتمادبهنفس نداشته باشد، بهراحتی از مصرفکنندگان این صنعت خواهد شد.»
رفتارهای آسیبزننده به اعتمادبهنفس کودک
نصیری معتقد است که والدین نقش به سزایی در پرورش اعتمادبهنفس کودک دارند: «والدین برای افزایش اعتمادبهنفس در کودکشان نباید از واژههای دستوری استفاده نمایند زیرا واژههای دستوری بهصورت امرونهی میتواند موجب کاهش یا سلب اعتمادبهنفس در کودک شود.»
این روانشناس تأکید میکند: «والدین بههیچعنوان نباید بیش از سه دستور در طول روز به فرزندشان بدهند؛ البته سه دستور هم شرایط خاص خود را دارد.»
نصیری یکی دیگر از رفتارهایی که باعث سلب اعتمادبهنفس در کودک میشود را هشدار دادن دانست و افزود: «بسیاری از والدین از روی نگرانی یا دلسوزی، خیلی زودهنگام به فرزندشان هشدار میدهند. هشدارهایی مثلاینکه «لباست را بپوش، سرما نخوری»، «نیفتی!»، «لیوان رو از دستت نندازی» و...؛ این والدین اصلاً اجازه نمیدهند که فرزندشان با دنیای طبیعی خودشان روبرو شوند و تجربه کسب کنند.»
این روانشناس ادامه میدهد: «کودکی که همیشه قصد انجام کاری را داشته و به او هشدار دادهشده و درنهایت مادر یا پدر آن کار را به انجام رسانده، قطعاً نمیتواند اعتمادبهنفس داشته باشد چراکه چنین کودکی همیشه اعتماد به والدین داشته نه اعتماد به خودش!»
نصیری، تمسخر را بهعنوان سومین عامل آسیبزننده به اعتمادبهنفس کودک ذکر میکند و میگوید: «تمسخر نهتنها به اعتمادبهنفس آسیب میزند بلکه عزتنفس کودک را نیز خدشهدار میکند. گاهی والدین مدام در حال برچسب زدن به کودکشان هستند؛ زمانی که کودک دستخط خوبی ندارد، منظم نیست یا به دلیل اختلال یا رشد غضروفی زمین میخورد، با برچسبهایی مثل دست و پا چلفتی، بینظم و... کودک را تمسخر میکنند.»
به گفته این روانشناس، اینگونه رفتارهای تمسخرآمیز باعث میشود تا کودک احساس بیارزشی کند؛ درنتیجه عزتنفس کودک از بین میرود و درجایی که عزتنفس وجود نداشته باشد، اعتمادبهنفسی وجود نخواهد داشت و اگر هم اعتمادبهنفس وجود داشته باشد، آن اعتمادبهنفس کاذب است و بهسرعت فرومیریزد.
نصیری میگوید والدی که فرزندش را تهدید میکند هم اعتمادبهنفس کودکش را نیز از بین میبرد: «تهدید والدین، کودک را دچار اضطراب و ترس میکند و این اضطراب کمکم اعتمادبهنفس کودک را از بین میبرد.»
روش آموزش در پرورش اعتمادبهنفس کودک مؤثر است
نصیری معتقد است که علاوه بر والدین، معلم و سیستم آموزشی نیز در پرورش اعتمادبهنفس کودک مؤثر است. او میگوید سیستم رقابتی در آموزشوپرورش میتواند باعث از بین رفتن اعتمادبهنفس در کودک شود: «سیستم رقابتی وقتی صحیح است که همه افراد ازنظر استعداد و سطح هوشی یکسان باشند لذا زمانی که سطح هوش دانشآموزان با یکدیگر متفاوت است، برقراری سیستم رقابتی برخلاف عدالت است و باعث میشود تا کودک مدام خودش را با دیگر دانشآموزانی که از سطح هوش بالایی برخوردارند مقایسه کند، درنتیجه این مسئله منجر به سلب اعتمادبهنفس در دانشآموز میشود.»
این روانشناس ادامه میدهد: «رفتارهای آسیبزنندهای مثل دستور، هشدار، تهدید و تمسخر که از طرف والدین باعث سلب اعتمادبهنفس کودک میشود، از طرف معلم و سیستم آموزشی نیز میتواند بر روی اعتمادبهنفس کودک تأثیرگذار باشد.»
نصیری تأکید میکند: «رفتارهای آسیبزننده از طرف والدین در سنین زیر 7 سال، بسیار اثربخشی بیشتری دارد و نقش والدین را پررنگتر میکند اما رفتارهای آسیبزننده از طرف معلم و با قرار گرفتن کودک در گروه همسالان منجر به از بین رفتن عزتنفس میشود و همانطور که اشاره کردیم سلب عزتنفس منجر به سلب اعتمادبهنفس خواهد شد.»
شکلگیری اعتمادبهنفس از سنین 2-3 سالگی شروع میشود
به گفته نصیری، عزتنفس از همان لحظه تولد کودک شکل میگیرد اما شکلگیری اعتمادبهنفس از سنین 2-3 سالگی شروع میشود. اگر دقت کنید کودکان در سنین 3 سالگی که شروع به حرف زدن میکنند، زیاد از کلمه «من» استفاده میکنند؛ این «منِ کودک» مقدس است و والدین باید برای آن ارزش قائل شوند و اجازه تجربه به او داده شود چراکه درست در همین سنین اعتمادبهنفس کودک شکل میگیرد و رفتار والدین در افزایش یا کاهش اعتمادبهنفس کودک بسیار مؤثر است.
اعتمادبهنفس پایین، بهخودیخود درمان نمیشود
نصیری در رابطه با درمان اعتمادبهنفس میگوید:« اعتمادبهنفس بهاندازهای میتواند درروند رشد ما تأثیرگذار باشد که درمان این مسئله بههیچعنوان بدون کمک و راهنمایی متخصصین و روانشناسان امکانپذیر نیست و از طرف دیگر، عدم درمان اعتمادبهنفس بهمرورزمان منجر به اضطراب اجتماعی، اضطراب مدرسه، اضطراب فراگیر و... میشود.»
این روانشناس در رابطه با نحوه برخورد افراد با اعتمادبهنفس پایین میگوید: «برخی افراد که از اعتمادبهنفس پایینی برخوردارند، گاهی با رفتن به کلاسهای ورزش یا کسب یک مهارت خاص تلاش میکنند تا بهصورت معکوس، کمبود اعتمادبهنفسشان را بپوشانند. این افراد ممکن است به موفقیت دست پیدا کنند اما صرف دستیابی به یک مهارت منجر به اعتمادبهنفس کاذب شده و خودشیفتگی نتیجه این نوع رفتار است.»
نصیری در رابطه با درمان اعتمادبهنفس در کودکان میگوید: «صرف تغییر رفتار والدین برای درمان و افزایش اعتمادبهنفس کودک کافی نیست زیرا والدینی که با رفتارهایشان باعث سلب اعتمادبهنفس در کوکشان میشوند، خودشان افرادی آسیبپذیر هستند لذا این دسته والدین باید آموزش ببینند و از طرف دیگر، میزان آسیبدیدگی اعتمادبهنفس در کودک باید موردبررسی قرار گیرد.»
با خودآگاهی اعتمادبهنفس فرزندتان را افزایش دهید
نصیری معتقد است که والدین بهمنظور افزایش اعتمادبهنفس کودکشان لازم است که مهارت «خودآگاهی» را به او آموزش دهند: «علایق، استعدادها، مهارتها و احساسات بارز کودک باید موردبررسی قرار گیرد و پس از بررسی خودآگاهی، لازم است نقاط قوت و ضعف کودک از یکدیگر تفکیکشده و با استفاده از نقاط قوت، اعتمادبهنفس کودک را افزایش داد.»
این روانشناس تأکید میکند: «کودکان باید به نقطه پذیرش دست یابند و چنانچه نقطهضعفی در آنها قابلتغییر نبود، باید آن را بپذیرند و اگر قابلتغییر بود، با حل مسئله و راهحل باید آن را تغییر دهند.»
نصیری میگوید: «متأسفانه یکی از اشتباهات والدین این است که گاهی کودکشان را با نقطهضعفهایش مواجه میکنند؛ مثلاً کودک از توانایی جسمی پایینی برخوردار است و والد برای پوشاندن این نقص، فرزندش را در یک کلاس هنری و مهارت خاص ثبتنام میکند.»
این روانشناس تربیتی بابیان اینکه کودکان تا قبل از 12 سالگی نباید کاری را بهصورت حرفهای انجام دهند، میگوید: «کودکان باید کودکی کنند و هر چیزی را تجربه نمایند لذا انجام یک مهارت در سنین کودکی بهصورت حرفهای نوعی سوءاستفاده از کودک است و نهتنها تأثیری در رفع نقطهضعف کودک ندارد بلکه باعث سلب اعتمادبهنفس کودک نیز میشود چراکه کودک بهیکباره وارد حرفهای میشود که هیچ توانایی در انجام آن ندارد.»
نظر شما