گاهی موقعیتهایی پیش میآید که بیخود و بیجهت عصبانیت خود را بر سر کودک خود خالی میکنیم و پس از دادوفریاد برای اینکه اقتدارمان آسیب نبیند عذرخواهی نمیکنیم یا حتی نمیدانیم چطور باید عذرخواهی کنیم. واقعیت این است که در درگیریهایی که با فرزندان پیش میآید همیشه حق با والدین نیست حتی اگر بچه شما یک بچه سه ساله باشد. این یک سؤال اساسی برای والدین است که چطور باید احساساتشان را کنترل کنند تا مبادا به خاطر عصبی شدن بیخود و بیجهت سر بچه داد بزنند و یا اگر به هر دلیلی این اتفاق افتاد چطور باید عذرخواهی کنند.
اولین چیزی که باید بدانید این است که «همه پدر و مادرها خواسته و ناخواسته ممکن است به فرزندان خود آسیب بزنند.» طیفی از این آسیبها خشونتهای کلامی و سوءرفتارهای جسمی قابل بحث هستند: مانند تمسخر کودک، تحقیر او، برخورد فیزیکی با او و سهلانگاری در قبال او. مسئلۀ ما این موارد نیستند. ما درباره آن دسته از والدین حرف میزنیم که در مجموع رفتار خوبی با فرزندان خود دارند اما گاهی خونسردی خود را از دست داده و رفتار ناشایستی در قبال فرزندشان انجام میدهند. در مورد رفتارهایی که ذیل سوء رفتار قرار میگیرند همینقدر بگوییم که اگر با فرزندتان برخورد فیزیکی دارید و یا او را مدام سرزنش و تحقیر میکنید در حال منهدم کردنِ روح و روان فرزند خود هستید و باید به سرعت باید این فرایند را متوقف کنید و با یک مشاور در این زمینه صحبت کنید. اما اگر گاهی از روی خستگی یا از دست دادن کنترل اعصاب رفتار نامناسبی با فرزند خود انجام میدهیم چه باید بکنیم؟
ضعفهای خود را بشناسید
اولین گام این است که اضطرابهای خودمان را بشناسیم. واقعیت این است که شرایط موجود و فشارهای مربوط به بیماری همهگیر و فشارهای اقتصادی باعث شده است که خیلی از آدمها حال و روز خوبی نداشته باشند. اولین قدم این است که بدانیم حال خیلیها از این بابت خوب نیست و داشتن اضطراب و ترس و احساساتی از این قبیل طبیعی است. اما این احساسات لزوماً قرار نیست روی دیگران خصوصاً فرزندان خالی شوند.
در این زمنیه بخوانید:
به اشتباهات خود اعتراف کنید
اگر وضعیتی پیش آمد که بیجهت فرزندتان را از خودتان ناراحت کردید اولین کار این است که به فرزندتان بگویید که اشتباه کردید و به اشتباهتان اعتراف کنید، مطمئن باشید چیزی از شما کم نمیشود و ارزش و احترامتان پیش فرزندتان خدشهدار نمیشود. این تصور غلط است که فکر میکنیم نباید پیش فرزندمان به اشتباه رفتاری خود در قبال او اعتراف کنیم. به او بگویید که از رفتارتان پشیمان هستید و از او عذرخواهی کنید. نگذارید فاصلۀ زمانی بین رفتار بد و عذرخواهی زیاد باشد. سعی کنید وقتی متوجه رفتار بدتان در قبال فرزندتان شدید به سرعت از او عذرخواهی کنید برای مثال به او بگویید: «ببخشید سرت داد زدم، میدونم تقصیر تو نبود من اعصاب از جای دیگه خرد بود.» سعی کنید رفتار بدتان را جبران کنید و حسن نیتتان را به فرزندتان نشان دهید.
محیط را ترک کنید
اگر انقدر عصبانی هستید که نمیتوانید خودتان را کنترل کنید سعی کنید از خانه بیرون بروید نفسی بکشید تا اعصابتان سر جایش بیاید. اگر فرزندتان انقدر کوچک است که نمیتوانید تنها در خانه رهایش کنید از یک دوست بخواهید چند ساعتی از او مراقبت کند تا شما بتوانید اعصابتان آرام کنید و به خانه برگردید. اگر نمیتوانید بیرون بروید به یک اتاق بروید و در را ببندید ولی به فرزندتان بگویید که میخواهید کمی تنها باشید. میتوانید روی در نمادهایی بگذارید که به او نشان دهید نباید وارد اتاق شود یا برای او یک تایمر ۳۰ دقیقهای تنظیم کنید. به او بگویید که نیم ساعت دیگر بیرون خواهید آمد یا بعد از نیم ساعت او را صدا خواهید زد. زمان در اتاق ماندتان نباید طولانی باشد.
یادمان نرود که فرزندان کوچک ما در حال رشد هستند و رفتار ما اثرات عمیقی روی آنها میگذارند. همۀ بچهها تفاوت رفتار بد و خوب را میفهمند و برخلاف تصور رایج خوب میدانند که تنبیه شدنشان عادلانه بوده است یا نه همۀ اینها مشروط به این است که بتوانید زبان بچهها را یاد بگیرید و برای این کار باید با فرزندتان حرف بزنید و از اعتراف به اشتباهاتتان نترسید.
منبع: The New York Times
نظر شما