شجریان برای ایرانیان تنها یک خواننده نبود. او در تمامی لحظههای زندگی ایرانیان جاری بوده است. از زمانی که کودکی به دنیا آمده، تا آن زمان که داغدار ازدست دادن عزیزی بودهاند.
استاد آواز ایران، تاریخ گویای ایرانیان است در گذر تمامی سالهایی که زندگی کرد. آن زمان که پرشور بر صحنه حاضر میشد و کنسرتهایش پر بود از عاشقانههایش، آن زمان که برای بم ویران شده خواند یا آن زمان که تفنگت را زمین بگذار را از ته دل خواند و حتی در این زمان که بیمار بود و گویا رنج مردمان خود را این بار نه با صدایش که با تن رنجورش به دوش میکشید.
اسفندماه سال۱۳۹۸ بود که استاد شجریان هم به دلیل وخامت وضعیت جسمی در بیمارستانی در تهران بستری شد. او در این مدت که معالجه را در خانه و تحت نظر پزشکان ادامه داد. پرآوازهترین استاد موسیقی سنتی ایرانی، از سال ۱۳۹۵ به علت بیماری در داخل و خارج از ایران تحت مداوا قرار داشته است.
حالا ایران عزادار استاد آواز خود است. همایون شجریان، فرزند او، خبر درگذشت آقای شجریان را در حساب اینستاگرام خود اعلام کرد. او در اینستاگرام خود نوشت: «خاک پای مردم ایران به دیدار معشوق پرواز کرد.»
از قاری قرآن تا مشهورترین خواننده ایران
اولین استاد محمدرضا شجریان پدرش بود. زمانی که صدای خوش او را شنید و خودش او نیز قاری قرآن بود با او شروع به کار کردن کرد. برای اولین بار، صدای تلاوت قرآن او در سال ۱۳۳۸ از رادیو خراسان پخش شد. او ابتدا معلم آموزش پروش شد و همان سالها با یک معلم موسیقی آشنا شد و یادگیری سنتور را آغاز کرد.
در سال ۱۳۴۰ با فرخنده گلافشان ازدواج کرد که حاصل آن سه دختر به نامهای فرزانه، افسانه و مژگان و پسرش همایون بود که از موفقترین شاگردان او نیز هست.
او بعدتر به تهران آمد و خوشنویسی را یاد گرفت و با نام مستعار سیاوش بیدگانی با رادیو همکاری میکرد تا زمانی که پدرش به او اجازه استفاده از نام اصلیاش را داد. در همین سالها با فرامرز پایور آشنا شد و یادگیری سنتور و ردیفهای آوازی را نزد او دنبال کرد. در همین مسیر به همراه گروهی از هنرمندان همچون محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگفر، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون و داوود گنجهای، به عضویت مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به سرپرستی داریوش صفوت درآمد. در آن زمان تصنیف داروَگ را که مربوط به آهنگی از محمدرضا لطفی بر روی شعری از نیمایوشیج بود اجرا کرد
کانون چاووش تاممنوعیت پخش ربنا
شجریان همراه با محمدرضا لطفی کانون چاووش را با حمایت هوشنگ ابتهاج بنیانگذاری کردند. بیشتر اعضای کانون چاووش همان اعضای گروههای شیدا و عارف بودند. در آن زمان، محمدرضا شجریان بههمراه شهرام ناظری در چند آلبوم مشترک از کانون چاووش آواز خواندن را بر عهده گرفتند که بیشتر محتوای آنها انقلابی و میهنی بود.
دو سرود بسیار معروف شبنورد؛ برادر نوجوونه، با صدای شجریان و آزادی؛ آن زمان که بنهادم، با صدای ناظری خوانده شد. شجریان در مصاحبهای گفته بود که در آن زمان زیاد انقلابی نبوده اما چون دوستان او که اعضای کانون چاووش بودند و فعالیت انقلابی داشتند او نیز با آنها همکاری کرده است.
استاد شجریان در سال ۱۳۵۸ دعای ربنا و مناجات مثنوی افشاری را به صورت بداهه و بدون تمرین خواند، ابتدا به قصد این که به هنرجویان آموزش دهد و بهترین را در ماه رمضان برای افطار پخش کنند اما رادیو همان اجرای خودش را پخش کرد و این دعا به مدت سی سال از اصلیترین برنامههای رادیو در ماه رمضان بودند.
همکاری با مشکاتیان
در فاصله سالهای دهه ۱۳۶۰، شجریان همکاری گستردهای را با پرویز مشکاتیان آغاز کرد که حاصل آن آلبومهایی چون بیداد، آستان جانان، سرّ عشق ، نوا، دستان، گنبد مینا، دود عود، جان عشاق و قاصدک بود. در این سالها به همراه گروه عارف به سرپرستی مشکاتیان کنسرتهایی را در خارج از ایران اجرا کرد. از میان این آثار، آلبوم بیداد به خاطر متأثر بودن محتویات آن از شرایط اجتماعی و سیاسی ایران در اوایل انقلاب و دهه ۱۳۶۰ و داشتن حالت اعتراضی بسیار در میان عموم مردم مورد استقبال قرار گرفت.
پس از آن با همکاری داریوش پیرنیاکان، مرتضی اعیان و جمشید عندلیبی، کنسرتهایی را در تور اروپا و آمریکا برگزار کرد که آلبومهای پیام نسیم، دل مجنون و سرو چمان حاصل این اجراها هستند. آلبوم قاصدک که آخرین همکاری شجریان با مشکاتیان است نیز در همین دوران اجرا شد اما هیچگاه به صورت رسمی و با کیفیت مناسب به بازار نیامد.
محمدرضا شجریان پس از طلاق از فرخنده گلافشان، در حدود ۵۳ سالگی و در سال ۱۳۷۱ با کتایون خوانساری ۲۶ ساله ازدواج کرد. حاصل ازدواج دوم او پسری بهنام رایان است که در سال ۱۳۷۶ در کانادا متولد شدهاست.
اسطورههای موسیقی ایران کنار هم
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۷۸ جایزه پیکاسو را از طرف سازمان یونسکو دریافت کرد و پس از چند سال محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان در کنسرت لندن شرکت کردند. محمدرضا شجریان در سال ۱۳۸۱ دو آلبوم بی تو بهسر نمیشود و فریاد را منتشر کرد که با همکاری حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان اجرا شده بودند. این دو آلبوم نامزد جایزه گرمی شدند.
این گروه چهارنفره در زمستان سال ۱۳۸۲ نیز جهت کمک به زلزلهزدگان بم در تهران کنسرتی برگزار کردند که با نام همنوا با بم شناخته میشود. او درآمد حاصل از فروش دی وی دی این کنسرت را به پروژه باغ هنر بم که خودش آن را تأسیس کرده بود، اختصاص داد. شجریان، علیزاده، کلهر و همایون شجریان در پاییز ۱۳۸۴ نیز یک کنسرت برگزار کردند که حاصل آن آلبومهای ساز خاموش و سرود مهر بود و پس از آن دیگر این چهار نفر با یکدیگر همکاری نکردند.
سالهای پایانی
شجریان در هفتم شهریور ۱۳۹۴ بهعلت عوارض ناشی از سرماخوردگی، در بیمارستان کسری بستری شد. او در پیام ویدئویی برای تبریک نوروز ۱۳۹۵ با چهرهای دگرگونه و موهای بسیار کوتاه حاضر شد. برخی سایتها از ابتلای او به سرطان کلیه خبر دادند.او در بهار ۱۳۹۵ پیام نوروزی را به مناسبت عید نوروز منتشر کرد و در همین سال آلبوم طریق عشق اثر مشترک محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان منتشر شد و همایون شجریان آن را در تالار وحدت رونمایی کرد.
محمدرضا شجریان، چهار سال پس از آنکه برای آخرین بار جلوی دوربین ظاهر شد و اعلام کرد ۱۵ سال است به بیماری سرطان مبتلاست، بعدازظهر ۱۷ مهر ۱۳۹۹ در ۸۰سالگی درگذشت. زندگی که در عالم هستی بسیاری باید حسرت آن را بخورند چرا که همراه مردم بود و مردم برای همیشه دوستش خواهند داشت.
نظر شما