تورج اصلانی پس از سالها کار کردن در عرصه فیلمبرداری سینما به کارگردانی دوباره رو آورده است و دومین فیلم سینمایی بلندش به نام «حمال طلا» را ساخته است. فیلمی که انتقادات و ایراد گرفتن منتقدان سینما را با خود به همراه داشته است اما ارزش دیدن دارد.
کارگردانی تازه وارد و فیلمبرداری کهنهکار
تورج اصلانی متولد کرمانشاه است و از دسته مدیر فیلمبرداران، کارگردانان و تهیهکنندگانی است که میتوان او را در دسته جوانترها قرار داد. جوان بودن نه از منظر سنی که برای کارهای مشترکی که با نسل جدید فیلمسازان کشور داشته است.
او از سال ۱۳۶۹ و در سن ۱۴ سالگی با دوربین ۸ میلیمتری، فعالیت فیلمسازی را در انجمن سینمای جوان کرمانشاه آغاز کرد. تورج اصلانی برای اولین بار به عنوان مدیر فیلمبرداری در فیلم سینمایی «عقل سرخ» به کارگردانی حمید جبلی حضور داشت و وارد سینما شد.
اصلانی در سالهای اخیر تمایل خود به فیلمسازی را بیش از گذشته نشان داده است و پس از «جینگو» که در سال ۹۳ ساخت و در بخش هنر و تجربه اکران شد، «حمال طلا» دومین فیلم بلند سینمایی او محسوب میشود.
فیلمهای عروسی مردم، قسم، ۱۴ جولای (۱۴ تموز)، درخونگاه، کامیون، مالیخولیا، به تهران خوش آمدید، آشغالهای دوست داشتنی، بغض، فصل کرگدن تنها کارهای سالهای اخیر است که اصلانی مدیر فیلمبرداری آنها بوده است. او تهیهکنندگی فیلمهای «چه سر سبز بود دره ما» و «روز بعد» را نیز برعهده داشته است. او ساخت بیش از ۱۰ فیلم کوتاه انیمیشن، مستند و داستانی را در انجمن سینمای جوانان ایران در قطع ۸ میلیمتری و ۱۶ میلیمتری و ویدئویی را در کارنامه خود دارد.
فیلم جینگو اولین ساخته بلند سینمایی اصلانی است. جینگو کلاژی است درباره تعلیق در زندگی جوانان امروز تهران در میان هیاهو، خستگی، تنهائی، ... و تن سپردن به فراموشی و همزمانی آن با احتمال وقوع پایان دنیا در سال ۲۰۱۲ طبق نظریه نوستراداموس. هنگامه قاضیانی، مهدی قوچانی، سیاوش درخشی، سعید ابراهیمیفر، پانتهآ پناهیها، نیلوفر خوشخلق، الهه خادمی در این فیلم بازی میکنند.
تلاش برای کارگردان شدن
جینگو برای اصلانی موفقیت چندانی نداشت. این فیلم آن چنان که باید دیده نشد و به سرعت فراموش شد اما فیلم «حمال طلا» این مسیر را پیش نرفت اما با بدشانسیهایی همراه بود چرا که در زمانی اکران شد که پردههای سینما را به چشم ندید و سهم آن اکران آنلاین بود.
حمال طلا درباره زندگی رضا است. شغل او رساندن طلا و جواهرات از کارگاه به مغازه است. در یکی از روزهایی که مقداری طلا به همراه دارد، چند موتور سوار دیگر به او حمله کرده و طلاهایش را میدزدند و او باید غرامت بپردازد. او از دوستش لویی کمک میگیرد، اما نوسانات بازار تهران اوضاع او را بدتر میکند.
در این باره بخوانید:
اصلانی یک سوژه اجتماعی را برای ساخت فیلمش انتخاب کرده است و در ابتدا قصه و فضای فیلم برای تماشاگر جذاب است اما در ادامه روند و قصه فیلم جذابیت ابتدایی را ندارد و ایراداتی به فیلم وارد است که صدای منتقدان را بلند کرده است.
فیلمنامه این فیلم از دید صاحب نظران ایرادات جدی دارد و برخی از ایدههایی که در ابتدای فیلم مطرح میشود نیمه کاره رها میشوند و پایان بندی فیلم نیز قوی نیست و بسیار شعارزده است و ایرادی که می توان به این فیلم وارد کرد این است که کارگردان از مسئلهای که آن را مطرح کرده و طبقات اجتماعی مختلف و کارگران بیاطلاع است و فیلم در فضای غیرواقعی ساخته شده است.
نظر شما