فشار روانی کارخانگی بر زنان چگونه است؟

کار خانگی طبق سنت‌ و فرهنگ برخاسته از جامعه‌ی مرد سالار در سرتاسر جهان بر عهده‌ی زنان خانواده است. تقسیم کاری که در ظاهر منصفانه به نظر می‌رسد. یک عضو در بیرون از خانه مشغول به کار می‌شود و دیگری درخانه امور را مدیریت می‌کند. اما این کار خانگی چه فشارهای روانی می‌تواند بر زنانی که آن را انجام می‌دهند وارد ‌کند؟

برای فهم و درک موقعیت زنان خانه‌دار باید شرایط آنان را در ذهنمان برای خودمان بازسازی کنیم. تصور کنید در یک شغلی مشغول به فعالیت هستید که مجبورید در ۲۴ساعت یک کار تکراری را انجام دهید. هیچ نتیجه‌ای برای این شغل شما مورد تصور نیست. چرا که فردای همان روز تمام اتفاقات به حالت اول بر می‌گردد. انگار شما هیچ کاری روز قبل انجام نداده‌اید. به عبارتی تکرار همان جمله‌ی پر شکوه‌ی زنان خانه‌دار که «کار خانه تمامی ندارد».

علاوه بر این ویژگی دیگر شغل شما این است که شما هیچ ارتقای شغلی نخواهید داشت و مادام العمر مجبورید همین کار یکنواخت را انجام دهید. مزدی هم در قبال این فعالیت به شما پرداخت نخواهد شد. حس شما در این شغل چه خواهد بود؟ آیا حاضر به انجام آن هستید؟

این یک توصیف ساده از کار هر روزه‌ی زنان خانه‌دار است. با قرار گرفتن جامعه در مسیر تغییرات نسبی و حضور زنان در مشاغل خارج از خانه، مردان متجدد سعی بر به عهده گرفتن بخشی تا نیمی از کارخانه گرفتند. اما آنچه در این میان نادیده گرفته شده است مدیریت خانه و کارهای مربوط به آن است.

«نگفتی انجامش بدم»

همان‌طور که گفته شد یک امر که در کارخانگی نادیده گرفته می‌شود، مدیریت آن است. در خانواده‌هایی که مدعی روشنفکری و قرار گرفتن درمسیر ترقی هستند، کارخانگی تقسیم می‌شود. اما در باطن همچنان زنان وظیفه مدیریت امور را دارند. بارها حتما این جمله را در زندگی روزمره خود خطاب به زنان شنیده‌اید که «تو نگفتی این کار را انجام بدم». این جمله در باطن به معنای این است که زن مدیریت کارهای خانه را دارد و باید به مابقی اعضا بگویید چگونه و چه زمان یک کار مشخص را انجام بدهند. به عبارتی کارخانگی برای مابقی اعضا درونی نشده است و هنوز نیاز دارند یک نفر از بیرون به آن‌ها بگوید چه باید بکنند. این مدیریت و فکر کردن به امور، خود به تنهایی زمان‌بر است و مشغله ذهنی برای زنان خانواده ایجاد می‌کند. تا جایی که آن‌ها را به این باور می‌رساند که اگر نباشند کارهای خانه روی زمین می‌ماند. در سمت دیگر همان اعضای خانه که با شانه خالی کردن از درونی کردن کار خانه برای خود، زن را مدیر خانه کرده‌اند؛ زن را مورد بازخواست قرار می‌دهند که به اصطلاح رییس بازی در می‌آورد. یا مانند مادران درخانه رفتار می‌کند و مانند همسر نیست.

همین شرایط را در کار بیرون از خانه بار دیگر تصور کنید. فکر کنید در محیط کار خود مدیر یک پروژه شده‌اید. آیا وظایف مدیریتی پروژه مثل سابق به شما زمان فعالیت‌ در امور پروژه را می‌دهد؟ مدیریت کردن یک پروژه به تنهایی یک کار تمام وقت است. بنابراین وقتی در خانه از زنان می‌خواهیم که تمام امور را مدیریت کند و خودش همزمان نیمی از کارها را انجام دهد؛ در کل ۷۵درصد کارها را بر روی دوش او انداخته‌ایم. این مدیریت کارهای خانه بار روانی نام دارد. بار روانی یعنی باید تمام وقت حواست باشد. این به تنهایی برای هر کسی اضطراب‌زا است.

بار روانی همیشه با زنان است و دیده نمی‌شود. زمانی بار روانی خودش را نشان می‌دهد که یک مقایسه بین زنان و سایر اعضای خانه انجام دهیم. زمانی که زنان به طور مثال مشغول جارو کردن خانه هستند، همزمان صدای غذایی که سر گاز است را می‌شنوند و مراقب هستند سر نرود. یا نگاهشان به لباس‌های داخل سبد می‌افتد که باید شسته شوند، زمان شستن لباس‌ها متوجه پارگی لباس می‌شوند و به خاطر می‌سپارند که باید آن را بدوزند. در میانه راه خریدهای خانه به خاطرشان می‌آید.

در این‌باره بخوانید:

رابطه‌های شما دو شخصیتی است یا چند شخصیتی؟

۸ درمان خانگی برای از بین بردن جوش‌های سرسیاه

اما سایر اعضا ابتدا باید به آن‌ها گفته شود خانه را جارو بکشند و بعد از اتمام جارو متوجه کار مانده‌ی دیگری در خانه نمی‌شوند. یعنی با احتمال بالایی غذا خواهد سوخت، لباس‌ها نشسته می‌ماند و لباس پاره دوخته نخواهد شد. یا برای وعده بعدی غذا خریدی انجام نخواهد شد. چون زن به رغم حضور درخانه به آن‌ها نگفته و گوش‌زد نکرده است.

چه باید کرد؟

برای اتمام این چرخه کافی است واقعا هر فرد در خانه خودش را به عنوان یک عضو خانه بپذیرد و خود جوش کارها را انجام دهد. بدون اینکه کسی به او بگوید چه کاری چه زمانی و چگونه انجام دهد. آن وقت نه مدیری در خانه است و نه شکایت.  بار روانی کار خانگی هم تنها بر دوش یک نفر نیست.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.