هواداران سینما همیشه فیلمهای جاسوسی را با ستارههای مرد به دنیا میآورند. در دوران طلایی هالیوود، بزرگترین ابرقهرمانهای جاسوسی شخصیتهای مرد بودند. تا همین چند سال پیش، بیشتر فیلمهای جنایی با شخصیتهای اصلی مرد ساخته میشد. اما مدتی است که وارد دوران متفاوت سینما شدهایم. روزهایی که سینماگران متوجه شدهاند دلیلی ندارد همیشه مردها را به عنوان نقشهای اصلی جاسوسها انتخاب کنند. حالا زنها هم سهم بیشتری از فیلمهای جاسوسی دارند.
فیلمهای جاسوسی معمولا داستانهای تکراری اما هیجانانگیزی دارند. در بیشتر فیلمهای جاسوسی با فرد یا افرادی مواجه هستیم که برای پیداکردن اطلاعات دشمنشان هرکاری میکنند. حالا که چند سالی است هالیوود تمرکزش را بر روی توسعه شخصیتهای اصلی زن قرار داده، بهترین فیلمها دربارهی جاسوسهای زن را بشناسید.
(جاسوس) Spy
نمره منتقدان: ۹۶ از ۱۰۰
فیلمهای جاسوسی معمولا لحن جدی و خشکی دارند. در این فیلمها، پیداکردن یک داستان ساده و بدون پیچیدگی کار دشواری نیست. اما در «جاسوس» همهی این پیشفرضها کنار میروند. «جاسوس» با حضور ستارههای شناختهشدهی سینما مانند ملیسا مککارتی و جیسون استاتهام در ظاهر داستانی جاسوسی، باطنی کمدی و خندهدار دارد.
یک میزگرد مخفیانه از تحلیلگران سازمان سیآیای تشکیل میشود. آنها در تلاش هستند تا داوطلبان نفوذ مخفیانه به تشکیلات یک فروشنده سلاحهای مرگبار را بررسی کنند. هدف آنها پیداکردن یک مامور مناسب است. اما شرایط همیشه براساس پیشفرضها پیش نمیرود.
(دختری به نام نیکیتا) La Femme Nikita
نمره منتقدان: ۸۸ از ۱۰۰
لوک بسون، کارگردانی فرانسوی است که درخشش او در سینمای اروپا بود که راهش را به سمت هالیوود گشود. یکی از جذابترین فیلمهای او که در سال ۱۹۹۰ اکران شد، «دختری به نام نیکیتا» است. از آن جایی که عوامل فیلم فرانسوی هستند، باید بدانید که زبان فیلم هم فرانسوی است.
نیکیتا دختری آشفته است که در جریان یک سرقت مسلحانه از داروخانه، دستگیر میشود. او تنها سارقی است که از این حادثه جان سالم به در میبرد اما به جرم قتل یک پلیس، به سی سال زندان محکوم میشود. در جلسات بازجویی، نیکیتا علاقهای به همکاری با پلیسها ندارد. بنابراین پلیس فرانسه او را بیهوش میکند. وقتی نیکیتا دوباره هوشیاریاش را به دست میآورد، متوجه میشود دولت فرانسه مرگ او را اعلام کرده و حالا از او انتظار دارد تنها برای سرویس جاسوسی فرانسه کار کند.
(هانا) Hanna
نمره منتقدان: ۷۶ از ۱۰۰
این فیلم اکشن که هیجان بسیار زیادی برای تماشاگرش تدارک دیده است، در سال ۲۰۱۱ اکران شد. سورشا رونان که با حضور در فیلمهایی مانند «کارول» و «خانم کبوتر» شهرت بسیاری پیدا کرده است، پیش از این فیلمها در «هانا» تواناییهای هنرمندانهاش را نشان داد.
دختری ۱۶ ساله به نام هانا توسط پدرش در فنلاند تمرین داده میشود تا تبدیل به یک آدمکش حرفهای شود. پدر هانا در گذشته مامور سیایآی بوده اما به دلیل جلوگیری از فاششدن یک راز بسیار بزرگ، آمریکا را به مقصد قطب شمال ترک کرده است. با این حال دولت آمریکا تصمیم دارد او را به قتل برساند. هانا کتابهای کهن زیادی میخواند و دانش فراوانی درباره جنگیدن به عنوان یک رزم دارد. اما از آنجایی که او دور از جامعهی مدرن بزرگ شده، شناختی از فرهنگ و تکنولوژیهای جدید ندارد.
(سالت) Salt
نمره منتقدان: ۶۵ از ۱۰۰
آنجلینا جولی در سالهای اخیر یکی از ستارههای فیلمهای اکشن بوده و حضور او در فیلم «سالت» هم این حقیقت را تایید میکند. این فیلم که در سال ۲۰۱۰ اکران شد، یکی از پرفروشترین فیلمهای نخستین سال دهه دوم قرن بیست و یکم لقب گرفت. این فیلم احتمالا یکی از بیرحمترین اکشنهای جاسوسی ممکن است که میتوانید تماشا کنید. تماشاگران فیلم در بسیاری از پایگاههای سینمایی مدعی شدهاند که هرگز انتظار نداشتند آنجلینا جولی را در نقش چنین شخصیت بیرحمی تماشا کنند.
زنی به نام ایولین سالت، مأمور سیآیای است. او در اولین سالگرد ازدواجش با یک مرد آلمانی به نام مایک که حشرهشناس مشهوری است برای بازجویی از یک جاسوس روسیه راهی روسیه میشود. این جاسوس نقشهی سالت برای ترور رئیسجمهور روسیه در مراسم تشییع معاونش را افشا میکند. سالت مجبور به فرار میشود و برای پنهانکردن هویت واقعیاش، هر کاری میکند.
(گنجشک سرخ) Red Sparrow
نمره منتقدان: ۴۵ از ۱۰۰
هالیوودیها علاقهی بسیاری دارند تا در فیلمهای جاسوسیشان به روسیه و سیاستهایی که دارد، طعنههای مختلف بزنند. فیلم «گنجشک سرخ» هم یکی از همان عناوینی است که به شکلی مستقیم سیاستهای روسی را مورد انتقاد قرار میدهد. با این حال منتقدان اعتقاد دارند فیلم بیشتر از اینکه روسیه را نقد کند، در پرداخت به داستان خودش مشکلات بزرگی دارد. با این حال حضور بازیگری مانند جنیفر لاورنس در «گنجشک سرخ» جذابیتهای آن را بیشتر میکند.
دومنیکا اگوروا یک رقصندهی بالرین مشهور است. او برای تامین هزینههای مادر بیمارش، سخت کار میکند. اما مصدومیتی برای او رخ میدهد که او را برای همیشه از دنیای رقص دور میکند. دومنیکا که مجبور است هزینههای زندگی مادرش را تامین میکند، مجبور میشود با سرویس اطلاعات خارجی روسیه (کا گ ب) همکاری کند.
(بلوند اتمی) Atomic Blonde
نمره منتقدان: ۷۹ از ۱۰۰
دیوید لیتچ کارگردانی است که پس از ساخت فیلم «جان ویک» شهرت بسیاری پیدا کرد. او روایتها و داستانهای گوناگونی را در ذهنش پرورش داده بود که هرگز دوست نداشت به فیلمهای اکشن و هیجانانگیز «جان ویک» محدود شود. بنابراین تصمیم گرفت با ساخت «بلوند اتمی» خلاقیتش را به چالش بکشد. البته که «بلوند اتمی» به اندازه «جان ویک» معروف نیست اما به همان میزان جذاب است.
در دوران بعد از جنگ سرد و در اواخر دهه ۸۰ میلادی، یک مامور انگلیسی توسط کا گ ب به قتل میرسد. سرویس جاسوسی بریتانیا (امآیسیکس) یکی از بهترین ماموران خود با نام لورین براوتون را استخدام میکند تا راهبی برلین شود. جایی که این قتل رخ داده و حالا شرایطی شبیه به آتش زیر خاکستر دارد. لورین میخواهد دلیل مرگ همکارش را بفهمد و البته لیست مشهور سلاحهایی را پیدا کند که اگر روسها به آن دست پیدا کنند، یک جنگ واقعی آغاز میشود.
نظر شما