از آنجایی که دانش و تجربه ام در حوزه توسعه شبکه مفاهیم ذهنی خردسالان است؛ به سراغ مفاهیم مهم این ایام در اذهان عمومی رفتم : ترس، مراقبت، امید، تداوم، تنهایی، جنگ و...
اول؛ مفهوم ترس قدیمی ترین و در عین حال مراقب ترین مفهومی است که می توان در زندگی بشر آن را ردگیری نمود. ترس هایمان در مقابل تهور و بی باکی ضامن بقای ما شده اند. استراتژی های بسیاری در طول تاریخ بشر برای مواجهه با ترس ها ابداع شدند . مثلا قبایل افریقایی پیرو آیین وودو Vodou عروسک هایی از دشمن می ساختند تا ترس های خود را عینی و قابل کنترل کنند. بعد برای کنترل این دشمن سوزنی در سر یا قلب یا سایر جوارح او فرو می کردند. این قوت قلب که به جادوی عروسک وودو معروف و هنوز هم زنده مانده شاید امروز جنبه ی خرافی و اوهام یافته باشد اما به ما نشان می دهد انسانهای بدوی برای بقا چگونه ترس های خود را خلع سلاح می کردند.
دوم؛ از طرفی بشر برای رهایی از ترس همواره به مکانیزم آرزواندیشی پناه می برده، هم نسلی های من که بیننده کارتون ای کیو سان بودند حتما یکی از مهمترین کاراکترهای امید بخش کارتون را به یاد دارند: عروسک باران که تنها یادگاری ای کیو سان از مادرش بود. همواره در تنگناها مقابل عروسک باران می نشست و چشمان خود را می بست و به دنیای درون خود پناه می برد تا امید را جمع و خلاقیت را شکوفا کند.
عروسک باران فقط میان راهبان بودایی سمبل امید و رهایی از غم نبوده . در ایران خودمان هم از کردستان تا خراسان وسایر نقاط عروسک باران (اَتَلو) یک سمبل آیینی امیدجویی جمعی است. هرگاه کشاورزان از هراس خشکسالی چشم به دامان آسمان می دوختند و شراره های خورشید خبر از تداوم خشکی و بی بارانی داشت ، ترس از قحطی و خشکسالی با آیین های رقص و سرود جمعی
جایگزین می شد. بعدها مناسکی مانند نماز باران به جای آن نشست.
سوم: حالا کشور ما با ویروسی نادیدنی و بسیار بی مروت مواجه شده که لااقل در ایران صغیر و کبیر بر نمی تابد وبا سرعت در حال گسترش است. چاره ای باقی نگذاشته جز خانه گزینی و خود قرنطینه سازی. سازمان بهداشت جهانی پیش بینی کرده تا چند ماه آینده تمام کشورها باید با این وضعیت سر کنند تا ابعاد زیستی ویروس شناسایی و کنترل دارویی آن مهیا شود.
حال با کودکانی در خانه رو به رو هستیم که باید سبک زیست با ویروس های خطرناک را فرا گیرند و در عین حال روان آنها از درونی کردن هراس های بی نهایتی سالم نگاه داشته شود. پرسش اینجاست که چه باید کرد؟
حوزه تخصصی من کودکان زیر هشت سال است یعنی خردسالان. پیشنهاداتی که دارم برای این گروه سنی می تواند کارا باشد و از همکارانی که با کودکان و نوجوانان بزرگسال تر کار می کنند خواشمندم چگونگی مواجهات با این گروه سنی را هم بررسی و ارائه دهند.
در این زمینه بخوانید:
گام اول عینی سازی ترس
یکی از خاطرات شیرین و پررنگ کودکی ام عروسک های پوم پوم یا منگوله های کاموایی است که مادرم با مقوا و کاموا برایمان درست می کرد که یا به لباس های بافتنی آویزان می شد یا تبدیل به جوجه می شد برای بازی.
حالا همین پوم پوم های کاموایی می توانند نقش عروسک کرونا را بازی کنند در سایز ها و رنگ های مختلف . وقتی ویروس کرونا تبدیل به عروسکی شود که ملموس و قابل درک باشد می تواند خود را به کودک معرفی کند اینکه تعدادش بسیار زیاد است و سرعت رفتن به میهمانی اش هم بالاست. می تواند همه جا بنشیند . اما جای مورد علاقه اش دست و صورت و ریه است.
گام دوم معادل سازی عینی برای مواجهه با ترس
حالا عروسک کرونا خودش باید یک رقیب داشته باشد پیشنهاد من این است یکی از دستکش های یک بار مصرفتان که این روزها خیلی کاربرد دارد را باد کنید برایش چشم و ابرو و عینک با مزه بگذارید. برایش یک اسم انتخاب کنید و به او هویت بدهید. مثلا : کوکو . کار کوکو این است که دنبال کرونا باشد و او را بفرستد دستشویی . البته قبل از رفتن به خانه اش بهتر است یک دل سیر آب و صابون بخورد.
گام سوم : قصه درمانی
و حالا مکانیزم دفاعی کانونی را پیاده می کنیم. شهرزاد در قصه ی هزار و یک شب را بیاد بیاوریم. برای رهایی از مشکلاتش چاره ای نداشت جز بیدار ماندن و قصه خواندن. این شخصیت تمثیلی راهگشای ما در این ایام خانه گزینی است. با کمک کاراکترهایی که ساخته اید. برای کودکان قصه های مختلف تعریف کنید و نمایش بازی کنید. در اتاق خواب در آشپزخانه در حمام عروسکهای مختلف را همراه قصه پوم پوم کرونا کنید.
آگاهی و تکنیک های خود مراقبتی را آرام و مستمر با کمک دو ابزار مهم قصه و بازی به کودکان تزریق کنید و آنها را با واکسن آگاهی و امنیت در آغوش بگیرید.
استفاده از دست هایتان برای ساختن عروسک ها و اجزای مختلف بازی ها و نمایش یکی از قدرتمندترین ابزارهای اضطراب زدایی است. از آن استفاده کنید. از دست ها و تماس ها نترسید با آنها آفرینش را تمرین کنید.
هدف ما پذیرش و به صلح رسیدن با یک میهمان ناخوانده موذی است وآموزش تفکر مراقبتی به شکل عینی به کودکان. بیاییم از ترس مرگ ؛خودکشی با اضطراب را به کودکان نیاموزیم. بلکه این ایام را بخشی جدایی ناپذیر از زندگی که باید از پس آن بر آییم تعریف کنیم.
نظر شما