۹ آبان ۱۳۹۸، ۶:۳۰
کد خبر: 83535847
T T
۲ نفر

برچسب‌ها

چگونه به جای نصحیت، به افراد در چالش‌ها کمک کنیم؟

هیچ کسی در این روزها حوصله‌ی شنیدن پند و نصیحت را ندارد. این روند بی حوصلگی تا جایی ادامه دارد که به چاله ی مشکلات نیفتاده باشیم و همه چیز عادی پیش رود اما؛ به محض اینکه مشکلات سرِ راهمان قرار می‌گیرد، دنبال کسی می‌گردیم که به ما استراتژی درستی برای حل آن بدهد.

حالا بیایید از زاویه‌ای دیگر به این موضوع نگاه کنیم، چگونه به کسی که در چاله است و دارد به سمت چاه کشیده می‌شود کمک کنیم؟ لی تاست، دانش یار مدیریت سازمانی دانشگاه کسب و کار در جنوب کالیفرنیا، می‌گوید: «مشاوره گرفتن از کسی به این معناست که قبول کنیم تحت تاثیر و کنترل آن شخص هستیم و نپذیروفتن توصیه‌ها در واقع نپذیروفتن این کنترل است. بر اساس مطالعات سال گذشته در زمینه شخصیت و روانشناسی جامعه، مشاوره دادن باعث افزایش قدرت شخصیت می‌شود».

ما معمولا از چه کسانی حرف شنوی داریم؟

محققان دلایلی را شناسایی کردند که باعث پذیرش توصیه‌ها و مشاوره می‌شود:

1. اگر برای شنیدنش پول پرداخت کرده‌ باشند و مسولیت سنگینی بر دوششان بگذارد( فکر کنید به کاری که وکیل‌ها انجام می‌دهند: تفسیرهاو صحبت‌هایشان درباره یک قرارداد)

2. کارشناس یا کسی که تجربه زیادی در زمینه مد نظر داشته باشد و از کیفیت خوبی در موقعیت کنونی خودش برخوردار باشد( به طور مثال دکتری که طرح درمان و نسخه‌ای را تجویز می‌کند)

در واقع بر سر دو راهی‌های زندگی احساسات ما نقش تصمیم گیرنده را بازی می‌کنند، اگر فردی از توصیه کننده عصبانی باشد به توصیه‌هایش هم گوش نمی‌دهد. در مقابل اگر همان حرف را از دوست یا افرادی که با او صمیمی هستند بشنود، احتمال قبول کردنش بیشتر است. در نظر داشته باشیم چیزهایی که ما به دیگران به عنوان نصیحت و توصیه می‌گوییم نه تنها بر آنها بلکه در زندگی خودمان هم اثر گذار است زیرا آنها در ضمیر نا خودآگاه ذخیره شده و در موقعیت‌ مشابه به صورت کاملا غیر ارادی به عنوان راه حل به سراغمان می‌آید.

در این زمینه بخوانید:

چگونه در چالش‌های بزرگ خودمان را ببخشیم

آیا زمان درستی برای مشاوره دادن است؟

زمانی مشاوره دهیم که مطمئن شویم از ما خواسته شده است. افراد شاید در برخی موقعیت‌ها فقط بخواهند که شنیده شوند. پس به این موضوع توجه کنید که آیا فقط می‌خواهد درد و دل کند یا به دنبال راهی برای حل مشکلاتش می‌گردد و می‌خواهد شما کمکش کنید. پس قبل از این که شروع به مشاوره دادن بکنیم باید اول مطمئن شویم که از ما خواسته شده و بر روی موضوع متمرکز هستیم. هیثر هاوریلسکی مشاور مقاله نویسی و نویسنده کتاب( اگر کافی بود، چی؟) می‌گوید: « پیش می‌آید که مردم از ما درخواست می‌کنند که یک استراتژی به آنها معرفی کنیم. ولی این جمله به این معناست که من کسی را می‌خواهم که درک کند». ملودی لی، مشاور خانواده می‌گوید: «بهتر است اول بپرسید، مایل هستی چندتا توصیه از من گوش کنی؟» این بستر گفت و گو را تراز و متعادل می‌کند.

در موضوع هدف، تمرکز داشته باشید و از پراکنده گویی پرهیز کنید

آستین کلون در کتاب( مثل یک هنرمند دزدی کن) به وضوح می‌پرسد که مشکل اصلی کدام است.«چه چیزی‌ می‌خواهی بدانی و من در این زمینه چه کمکی می‌توانم بکنم؟» او  با این صریح و ساده گویی از غرق شدن در اطلاعات گمراه کننده و غیر مرتبط با موضوع جلوگیری می‌کند. خانم لی، همچنان توصیه می‌کند که بهتر است شما به اندازه کافی گوش دهید و بفهمید که موضوع اصلی کدام است. از او بپرسید که هدف اصلی او چیست و می‌خواهد چه اتفاقی در نهایت بیوفتد. تئوری‌هایی را به او بگویید که با خواسته‌ی باطنی او مطابقت دارد. پس شما از زیاده گویی جلوگیری می‌کنید.

کیفیت خود را حفظ کنید

ما برای اعضای خانواده و دوستانمان اهمیت ویژه ای قائل هستیم و دوست داریم که در مشکلات به آنها کمک کنیم اما؛ این موضوع نباید باعث شود که ما در زمینه‌ای صحبت کنیم که در آن نه تجربه‌ای داریم نه اطلاعاتی. اگر این کار را بکنیم نه تنها او را به مشکل می‌اندازیم بلکه اعتبار و کیفیت خود را هم از بین می‌بریم. بهترین کار برای کمک به آن فرد معرفی او به شخصی است که می‌دانیم در این زمینه اطلاعات دارد و می‌تواند کمکش کند.

همکاری در حل یک مسئله

کلمات، قدرت باور نکردنی‌ای دارند و می‌توانند زخم‌ها را درمان کنند، مخصوصا اگر صمیمانه استفاده شوند. مطالعات اخیر نشان می‌دهد دکترهایی که از ادبیات صمیمانه‌ی همدردی و درک متقابل استفاده می‌کنند، تاثیر مثبت بیشتری بر روند بهبود بیماران دارند. به خاطر داشته باشیم که علاوه بر ادبیات، بهتر است با تن صدای اطمینان بخش گفت و گو و مشاوره دادن انجام شود. از بلند تهاجمی صحبت کردن بپرهیزید.

به اشتراک گذاشتن تجربیات مشابه

خانم مارشال می‌گوید: «مردم معمولا در مقابل موعظه و پند گیری مقاومت می‌کنند. اگر من تجربه همسانی با موقعیت آنها داشته باشم می‌گویم: «من در این موقعیعت بودم و این کاری است که انجام دادم. این باعث می‌شود بیشتر پذیرا باشند». همچنین خانم مارشال منابع حقیقی از جمله کتاب و اصول پایه‌ای درست را معرفی می‌کند و معتقد است اینکار بیشتر جواب می‌دهند تا به آنها بگوید باید چه کاری کنند. بهتر است بگوییم انجام دادن این کار در موقعیت مشابه به من کمک کرد، ممکن است برای توهم مناسب باشد.

پیشنهادی را بدهیم که درخواست شده

این موضوع که افراد از همه توصیه‌های شما استفاده کنند واقعیت گرایانه و امکان پذیر نیست. ما باید سعی کنیم مشاوره و توصیه‌هایمان را بگوییم و بگذریم. دیگر پیگیر ماجرا نشویم که آیا فرد به گفته ما عمل کرد یا نه. اول از او بپرسید مشاوره‌هایی که به او داده‌اند چیست و اگر مناسب نبود بگویید و مطرح کنید که اینها کامل و مناسب نیستند. این کار باعث می‌شود که فشار از فرد مخاطب برداشته شود و با تمرکز و خاطر راحت تری به گفت و گو با شما ادامه دهد.

برداشتی از: نیویورک تایمز

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.