همیشه این مثل معروف را شنیدهایم که میگوییم ببخشید فلان چیز دانشجویی است! همیشه دانشجوها جمعو جورتر خرید میکردند و حتی روایتهای زیادی از گذشتگان شنیدهایم که چه سختیهایی که برای گرفتن یک کتاب نمیکشیدند. حالا اما همه چیز راحتتر شده، کتاب را با پیک هم میتوان تهیه کرد. حتی خیلی اوقات دانشجوها غذای سلف و بوفه را رها میکنند و رستورانهای اطراف را ترجیح میدهند. این شرایط هیچ تناسبی با دانشجویی که کار میکرد و پول تحصیل و زندگی مستقل خودش را درمیآورد ندارد. حالا نه به آن شوری شور، نه به این بینمکی. دانشجویی دوره خوبی است که اگر با اصولی همراه بشود شرایط بهتری را حتی برای آینده فرد هم فراهم میکند و فرد را میسازد.
خرج و مخارج: در اغلب موارد دانشجویان، مخصوصاً دانشجویان لیسانس، درآمد مستقل ندارند و خانواده آنها را حمایت میکنند. در این حالت اگر نتوانند برنامهریزی خوبی داشته باشند به دام قرض و پول گرفتن چندباره از خانواده میفتند. سبک زندگی امروزی دانشجوها بسیار متفاوت شده و تنه به تنه ولخرجی میزند. رستوران و کافه رفتن همیشه جزئی از زندگی دانشجویی بوده اما ایجاد تعادل بین جیب و مخارج در بسیاری از اوقات فراموش میشود. به نظر میرسد برای جوانان ایرانی یکی از معضلات مهم، تفریح سالم و کم خرج باشد. بازیهای دسته جمعی در پارک یکی از این تفریحات کمخرجی است که گاهی با گذر از پارکها میبینیم.
در این زمینه بخوانید:
ترفندهای «تنظیم خواب» بچه مدرسهایها
۷ نکته درباره دهه هفتادیهای «دانشگاه شریف» که مچ «ترامپ» را خواباندند!
برنامهداشتن و اهداف: پشت سر گذاشتن کنکور و سختیهایش خیلی اوقات حس پیروزی به دانشجو میدهد که حتی فراموش میکند چه هدفی از درس خواندن داشته است. چه برنامهای برای ادامه زندگی دارد و میخواهد با درس خواندن به چه چیزی برسد. برنامه داشتن چه در زمینه درسی باشد و چه در زمینه آینده شغلی و ایجاد زمینههای لازم برای آن، در فرصتی که فراغ بال بیشتری وجود دارد و زمان طلایی محسوب میشود، لازم و ضروری است. بسیاری از دانشجوها بدون برنامهریزی پیش میروند و روزها را پس از دیگری میگذرانند و در سن بیست و چند سالگی تازه به فکر میافتند که هدفشان چیست و باید برنامهریزی میکردند و شاید به این علت چندین سال از برنامه خود عقب بمانند. آینده خود را ترسیم کنیم و در راستای آن حرکت کنیم. بیبرنامگی و روزمرگی اتفاقی است که در بسیاری از زندگیهای دانشجویی در جریان است که باید اصلاح شود. دوره دانشجویی فرصت خوبی است که علایق و اهداف افراد مشخص شود و در مسیری که برای آینده انتظار دادر قدم بردارد. فعالیتهای فوق برنامه در توسعه روابط دانشجو کمک میکند و شخصیت او را پختهتر میکند.
وابستگی به دخانیات: دانشجویی و بحث و گفتگو و محفلهایی از این دست از قدیم جزئی از زندگی دانشجویان بوده است. متاسفانه این فضاها خیلی اوقات با سیگار کشیدن همراه میشود. شاید باید امروز که آمار مصرف دخانیات بالا رفته است از این آسیب شفافتر صحبت کنیم. شاید کشیدن اولیه سیگار ایجاد وابستگی نکند اما در ادامه روی زندگی فرد اثر میگذارد. اگر از من بپرسید یکی از آسیبهای اساسی دوره دانشجویی بحث دخانیات است. دوره دانشجویی پر است از فرصتها و آسیبهایی که این انتخاب ماست که چه آیندهای برای خود رقم بزنیم.
کمخوابی: دانشجویی است وسریال و تفریح و شببیداری. خواب کم باعث چرت زدن و درک نکردن کلاس و دیر آمدن همیشگی سر کلاس میشود. دانشجوها حواس یکدیگر را پرت میکنند و در آن کلاس هر چیزی مهم است به جز درس. برنامههای شبانه و تفریحهای دیروقت بهتر است به روزهایی موکول شود که صبح زود کلاس ندارید و یا آخر هفته است.
درس خواندن شب امتحانی: ماجرای شب امتحان خواندن هرچقدر هم عمومی باشد اتفاق خوبی نیست. قطعا دانشی که قرار باشد در یک ترم تحصیلی به دست آید، در دو هفته پایانی فرجهها عمیق و ماندگار نخواهد بود. اگر تصمیم جدی برای کار کردن با تحصیلات خود داریم شب امتحانی خواندن درسها آفت بزرگی است.
نظر شما