در واقع برای گروهی از افراد که مسئولانه، سالم و از روی آگاهی از هم جدا میشوند، طلاق میتواند یک اتفاق مثبت باشد، هرچند تعداد آنها خیلی کم باشد. ما در جامعه تلاش میکنیم ازدواج آگاهانهتری را تجربه کنیم و همزمان برنامهریزان اجتماعی هم به دنبال این هدف هستند تا نرخ طلاق پایینتری داشته باشند و در نتیجه از آسیبهای مورد انتظار طلاق پیشگیری کنند. از طرف دیگر هم باید بپذیریم زمانی که امری در جامعه وجود دارد طرد کردن آن و مقاومت در برابر آن بی معناست. باید پذیرفت طلاق وجود دارد و این دوره تلخ، الزاماً فرد را از شادی و پیشرفت باز نمیدارد، گاهی ممکن شرایط بهتر و سازنده تری را برای طرفین ایجاد کند و تصویر یک طرفه و کاملا منفی طلاق هنوز برای بسیاری از ما همراه با شکست در موقعیت خانوادگی، شغلی، افسردگی و انزوا است. اما طلاق میتواند روزهای آینده زندگی فرد را روشن کند؟ باید بگوییم بله اما این پاسخ مثبت نیاز به تصمیمی سالم، سازنده و آگاهانه دارد.
آمارها چه میگویند؟
مقایسه تعداد ازدواجها و طلاقهای ثبتشده در سال ۱۳۸۷ و ۱۳۹۷ میگوید که در سال ۱۳۸۷ از هر ۸ ازدواج، یک مورد به طلاق انجامیده است. این آمار در مورد سال ۱۳۹۷ نشان میدهد که از هر ۳/۳ ازدواج یک مورد طلاق رخ داده است. همین آمار کافی است تا بدانیم جمعیت بیشتری از جامعه درگیر حواشی مربوط به طلاق هستند و باید از این مسأله سخن گفت.
گاهی اوقات دو انسان خوب، فقط با هم خوب نیستند
حتی اگر در امر طلاق خوشبینانه نگاه کنیم این مثل دهان به دهان شنیده میشود که «گاهی اوقات دو انسان خوب، فقط با هم خوب نیستند». اگر ملاک دیدگاه دیگران باشد آنان باور دارند شما یک زن و شوهر خوب هستید و کنار یکدیگر خیلی خوب به نظر میرسید! بهتر است در این زمینه کمی تأمل کنیم. آنچه از بیرون به نظر میرسد تمام واقعیت نیست. قضاوتهای اطرافیان میتواند فشار روی فرد را زیاد کند. بنابراین در مواردی که یک ازدواج در ظاهر مثبت و خوب به نظر میرسد هم نمیتوان اطمینان داشت که افراد در سازگاری با یکدیگر قرار دارند.
وقتی آرمانهای مشترکی وجود ندارد!
در بسیاری از روابط زناشویی که حتی با دید خوشبینانه که طرفین مثبت ارزیابی میشوند، مسائل پنهانی وجود دارد. به عنوان مثال در طرفین آرمانهای مشترکی وجود ندارد. یکی از طرفین میلی به برقراری روابط خانوادگی به جز در ضرورت ندارد و در مقابل دیگری عادت به برقراری رابطه خانوادگی پرتراکم دارد. یکی از طرفین از رفتار اجتماعی دیگری همواره احساس مثبتی ندارد و به آن به دیده انتقاد نگاه میکند. این مسائل پنهان میتواند فرد را تا مرز افسردگی پیش ببرد. همچنین بعضی روابط مسائلی دارند که پایان آنها میتواند گاهی برای فرد آرامشبخشتر از ادامه آن است. ازدواجی که مسئولیتهای برابری برای آن تعریف نشده است و بار مسئولیتها بیشتر بر دوش یکی از طرفین است، ازدواجی که در آن پرخاش و خشونت کلامی و فیزیکی در آن جاری است، ازدواجی که یکی از طرفین هیچ زمانی را برای همسر خود اختصاص نمیدهد و مواردی از این دست که فرد را سرخورده میکند، میتواند چالشهای روانی زیادی را برای طرفین ایجاد کند. باید در نظر داشته باشیم که طلاق در جامعه ایران یک پدیده منفی است، اما گاهی میتواند برای برخی افراد که امیدی به بهبود روابط فردی میانشان نیست یا ارتباطی سازندهای را با هم شکل ندادهاند منجر تصمیمی سازنده و درست شود.
نظر شما