-
هدف از جنگیدن؛ چیزی برای دوست داشتن «حب الوطن»
روایتهادر بین ما مادران همیشه دغدغه تربیت فرزند چیز مهمی است. گاهی خواب را از چشممان می گیرد و گاهی لقمه را در گلو نگه می دارد. گاهی هم بادمجان در روغن را یا حتی پیراهن همسر را که اتوی رویش مانده جوری می سوزاند که تا به خودمان بیاییم دیر شده است.. عجیب است این هزارتوی پیچیده تربیت فرزند.
-
این فصل را با من بخوان از همین حالا
روایتهامعلمی بهترین شغل برای بانوان است و بانوان در معلمی بهترینند. چون زنان با تربیت نسل آینده عجینند و در خون آنهاست و تربیت با فطرت زنان بیشتر می تواند خود را اثرگذار ببیند. روایتی از معلمی را بخوانیم.
-
باور کن که این سفر «راحت» است
روایتهاهر لحظه و ساعتی را که کنار رفیق سر کنی برایت حس نمی شود. انگار اصلا از عمرت حساب نمی شود. حالا تصور کنید که یک سفر با هم باشید. سفری چند ساعته و حتی چند روزه. اصلا سختی راه به چشم نمی آید. می آید؟
-
از منزل تا بهشت زهرا به آسانی، از گلزار تا مزار شهید به سختی
روایتها۳۰هزار شهید والامقام در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) آرمیده اند، ۳۰هزار روایت، خاطره و زندگی که تقلیلشان به عدد بزرگترین جفاست.
-
در آن دوران بغضش را جاگذاشته | همه شان مجرد بودند الا جوادی! جواد جوادی
روایتهادر گیر و دار یادواره های جنگی که به ما تحمیل شد و ۸ سال دفاع مقدسی که توسط جوانان کشورمان ادامه داشت، یاد خاطرات و جوانی کردن آنان لبخند کوچکی روی لب می آورد اما برای هر کدام از آدمهای آن روگار، دلی مانده همچون صندوقچه اسرار. صندوقچه ای از خاطرات خوب و خنده و لبخند و یادهای بغض الود.
-
اتو، تشک، تاید | سکانسی از زندگی خوابگاهی دانشجویان
روایتهادر زندگی هرکس لحظاتی وجود دارد که دیگر بعد از آن آدم قبلی نیست! در زندگی من آن لحظه را یک بسته پدر لباسشویی رقم زد...آن هم وسط شهر غریب بین صد نفر دختر خوابگاهی!