تصمیمگیری درباره تعداد فرزندانی که زوجها به زندگی خود دعوت میکنند کار سادهای نیست. از یک سو توان مالی و روانی والدین و از سوی دیگر مشکلات تک فرزندی، والدین را در چالش داشتن یا نداشتن فرزند قرار میدهد. انتخاب تعداد فرزندان از سوی زوجهای مختلف به شکلهای گوناگونی صورت میگیرد. هیچ قانون کلی و حکم جهانشمولی در اینباره وجود ندارد. بعضی افراد دوست دارند خانهشان پر از کودک باشد و تعداد زیادی فرزند داشته باشند، برخی به دلایل مورد قبول خودشان به دنبال داشتن یک فرزند هستند و بعضی از زوجها هم علاقهای به داشتن فرزند ندارند. تمام این تصمیمها قابل احترام است.
پاسخ به تمام این چالشها این است که بدانیم مهمتر از تعداد فرزندان، تربیت آنهاست. یعنی باید قبل از اینکه بچهدار شوید و حتی برای این کار تصمیمگیری کنید، به این فکر کنید که قرار است چطور و با چه روشی فرزندتان را پرورش دهید. تربیت و پرورش فرزندان بسیار دشوار است. کودکان با دعوت ما پا به این جهان میگذارند و مسئولیت کودکی که به این جهان میآوریم تا آخر عمرش به عهده ماست. روش فرزندپروری والدین میتواند مشکلات تک فرزندی تا چند فرزندی را کاهش و بهبود بخشد.
در نهایت این والدین هستند که با بررسی شرایط اقتصادی، آموزشی و توان عاطفی و روانی که میتوانند برای کودک خود هزینه کنند؛ در مورد تعداد فرزندان خود تصمیم بگیرند. والدین پیش از تصمیم به باروری بهتر است در کارگاههای تربیت کودک شرکت کنند تا با کودک به معنای خودش آشنا شوند. تصورات ذهنی ما از کودک عموما به معنای آنچه در کودک به طور واقع اتفاق میافتد فاصله زیادی دارد.
بر خلاف دنیای سنت که پدری و مادری بیشتر شبیه صنعت بود و والدین همچون صنعتگری بودند که با دخل و تصرف در امور کودک، او را آن طور که میخواستند بار میآوردند و اصول تربیتیشان بر پایه تهدید، کنترل و ترس بنا نهاده شده بود، امروزه این علم بر پایهی پرورش و تعلیم بنا شده است.
کودکان شبیه هسته میوهای که برنامه ریزی شده و باید به درخت تبدیل شود، از قبل برنامه ریزی شده اند. آنها دنبالهی ما یا تکمیل کنندهی راه ما نیستند و یا برای رسیدن به آرزوهایی که ما به آنها نرسیدهایم به دنیا نیامدهاند و پدر و مادر باید شبیه باغبانی باشند که تنها با حراست و مراقبت صحیح امکان میدهند تا رشد لازم را داشته باشند و در مسیر صحیح خود گام بردارند.
در اینباره بخوانید:
فرزندپروری فست فودی در اینستاگرام؛ مفید یا مخرب؟
چگونه با وجود «افسردگی» خوشحال زندگی کنیم؟ ۸ روش پیشنهادی
اینکه والدین خود را مالک کودک بدانند، مانند چکش تنها منتقد باشند و بر سر کودک فرو بیایند یا چون گارسن تمامی خدمات را در اختیار کودک بگذارند و حتی به او اجازه درخواست و احساس نیاز کردن ندهند؛ همه و همه میتواند زندگی آینده یک کودک را تخریب کند. تعداد فرزندان بیشتر یا کمتر نتیجه این سبک فرزندپروری را بهبود نمیبخشد.
به خاطر داشته باشیم که فرزند دوم به عنوان تسهیل کنندهی مسیر والدگری ما نیست. بلکه هویتی جداگانه دارد که مانند فرزند اول نیاز به برنامهریزی دارد.
پس در مقابل والدی صنعتگر، پیشخدمت، مالک، منتقد صرف و کنترلگر کودک باید باغبان، در دسترس کودک، والد، کلید راه، و کنترلگر محیط کودکمان باشیم.