سریالهای ایرانی بسیاری این روزها از شبکه خانگی یا صدا و سیما پخش میشوند. سریالهایی که طی سالهای اخیر میتوان گفت هیچکدام نتوانستهاند مخاطبان فراگیری داشته باشند یا داستان آنگونه که باید مخاطب را با خود همراه نکرده است یا اینکه بازیگرانی انتخاب شدهاند که بیش از آن که به بازی آنها توجه شود، چهره و زیبایی آنها مد نظر بودهاست. اما در تاریخ ساخت سریالهای ایرانی، سریالهایی ساخته شده است که ماندگار شدهاند و بعد از گذر سالها از ساخت آنها، هنوز جذابیتهای یک سریال را دارند. یکی از این سریالها «روزی روزگاری» است.
مرادبیگ راهزنی خیالی
نزدیک به ۳۰ سال پیش «امرالله احمدجو» کارگردان و نوبسندهای که غرق در فرهنگ بومی بودن را امتیاز میداند در «میمه» فیلمبرداری سریالی که خود نویسنده آن بود را آغاز کرد. فیلمنامهای که خودش سراسر آن را خیالی میداند و درباره راهزنی به نا مرادبیگ است. فیلمنامه ابتدا رد میشود و یک سال بعد میتواند تایید آن را بگیرد. بازیگرانی بینظیر همچون خسرو شکیبایی که آن زمان فیلم «هامون» را به تازگی بازی کرده بوده، ژاله علو که بیماری قلبی داشته و تنها برای فیلمنامه خوب حاضر به بازی میشده است یا بازی بسیار خوب محمود پاکنیت در نقش حسام بیگ، جمشید لایق در نقش قلی خان، محمد فیلی در دو نقش نسیم بیگ و بسیم بیگ و حسین پناهی در نقش گُل آقا در جوانی، توانست این سریال را ماندگار کند.
سریالی که تحسین کیارستمی را به همراه داشت
سریال «روزی روزگاری» هر هفته از شبکه یک سیما پخش میشد اما در هفتههای اول نتوانست مخاطب را با خود همراه کند و از زمانی که «خالو شعبان» در داستان میمیرد، جذابیت داستان برای مخاطبان چندین برابر میشود تا آنجا که عباس کیارستمی کارگردان شهره ایرانی، امرالله احمدجو کارگردان سریال را به خانهاش دعوت میکند و ساعتها درباره این سریال صحبت میکنند.
در این زمینه بخوانید:
به جای سانسور، بهتر بود این ۱۰ نکته در سریال پایتخت تغییر کند!
سریال مانکن و تقابل تکراری رابطههای عاشقانه میان فقیر و غنی!
اسبی که روزی روزگاری به امام علی (ع) رسید
تیتراژ سریال روزی روزگاری از جمله تیتراژهایی است که در حافظه تصویری مخاطبانش ماندگار شده است. اسبی که در صحرا به تاخت میرود. چند سال پیش کارگردان این سریال در مورد قصه تیتراژ گفته بود: «پیشنهادم این بود که بوتههای گون را آتش بزنیم و بگذاریم تا کامل خاکستر شود و بعد فیلم را برعکس کنیم تا از خاکستر شعلهها بیرون بیایند. فرهاد صبا فیلمبردار کار بود. او گفت برای چندبار دیدن خوب است اما بعد از آن دیگر خسته کننده میشود و معنایش شعاری است. او گفت که یک اسب را رها کنیم تا برود و از او فیلم بگیریم. در نهایت یک اسب ترکمن سفید آوردیم و یال و دمش را حنا گرفتیم. البته از اسبهای سریال ما بعدا برای سریال امام علی علیه السلام استفاده شد.» تیتراژ آهنگ ساخته «فرهاد فخرالدینی زنوز» موسیقیدان، آهنگساز و رهبر ارکستر ماندگار شد.
پشت کوه های بلند به پای روزی روزگاری نرسید
سریال «پشت کوه های بلند» در سال ۱۳۹۱ از شبکه ۳ سیما پخش شد. سریالی که سومین سریال امرالله احمدجو بعد از روزی روزگاری و تفنگ سرپر بود. این سریال که ابتدا «اوسنۀ پادشاهی» نام داشت و قصه آن برداشتی آزاد از زندگی ناصرالدین شاه و پسرش ظلالسلطان حاکم اصفهان بود. این سریال همچون روزی روگازی در استان اصفهان فیلمبرداری شد و برخی بازیگران در هر دو سریال مشترک هستند و نقش شیرخان که شباهتهایی به نقش مراد بیک (خسرو شکیبایی) در روزی روزگاری دارد، نصیب علیرضا شجاعنوری شد. با اینکه برخی پشت کوههای بلند را ادامه روزی روزگاری میدانستند اما این سریال هیچگاه نتوانست محبوبیت و مخاطبان روزی روزگاری را به همراه داشته باشد اما برخی چون آن را سریالی تاریخی میدانند، سریالی قابل توجه میدانند.